اونایی که من و میشناسن و تاپیکم و دنبال میکنن باید بدونن که بعد این همه عذاب و سختی تو زندگیم و رفتارهای عجیب شوهرم و خانواده ش ( اب میخورد به مامانش میگفت بعد عروسی خودشو زده بود به بی پولی و نداری و بدگویی من و پیش خانواده ش میگفت و همیشه اروم بود زیاد حرف نمیزد از خواسته و دردو دل اصلا ...... ولی گاهی سر چیزای الکی عصبانیت های شدیدو بد و ترک خونه هر چند ماه دخالت و بدگویی مادرشوهرم و بدتر کردن روابطمون و میگفت فلانی معتاد هست زنش باید ترکش بده و ....
الان فهمیدم که شوهرم معتاد بوده و من نمیدونستم خیلی وقته تو راه دادگاهم بچه م هم تقریبا ۲ ساله(نگید بهم چرا بچه و ..... قضیه داره ) و الانم وجود داره و ۲ سالشه حالا چیکار کنم کاش خانواده احمقش به جای اینکه من و بد جلوه بدن میگفتن معتاد یکاری میکردم میبردمش کمپ
چه بلاهایی که سرم نمی اورد وسیله میشکست اتیش زدن خونه و .... چقدر برام سوال بود اخه چیش کمه اینجوری میکنه نگو معتاد بوده دسشویی طولانی داشت اهنگ تو دسشویی چی بگم هنوزم شک دارم شما اینجوری داشتین؟؟؟؟؟