نمیدونم کما بود یا بیهوشی ولی اینا رو دیدم
چون کوتاه بود برای من .تمام حرفا و چیزایی که بود رو تعریف کردم
من توی سالن بیمارستان بستری بودم اینو کفتم پدرم تایید کرد گفت راست میگه همین بود
حتی وقتی برای بابام گفتم ک قطره اشک از گوشه چشمت افتاد کلا بغضش گرفت ولی من دیده بودم