بهم گفت : ما تاحالا به زور خونه ی شما اومدیم که شما به زور میای ؟؟؟؟!!!!
روز اول عید خونه ی مااااادررررر بری بهت بگه به زور اومدی خونم
انقدررر دلم شکست که هنوزم قلبم درد میکنه انقدر غصه خوردم رفتم تو سرویس بهداشتیشون کلییی گریه کردم
برگشتم خونه با دل خون سفره هفت سینمو جمع کردم
فقط زدم به سینه براشون که اینجور که دل من رو شکستن روز اول عید خدا دل دخترشونو بشکنه
آخه خدای من شاهده فقط برای احترام به مادرشوهرم با ذوق رفتم برای همه شون هم عیدی گرفته بودم
اینجوری نا امیدم کرد ، از خونش ما رو روند
دلم پاره پاره شد
هنوزم حالم خوب نشده 😭 عیدمون رو خراب کرد
خدا نا امیدش کنه ایشالا
دوست ندارم کسی رو نفرین کنم ولی سنگ رو یخم کرد
خدا ، خداست چرا از خدا نمیترسن اینجوری دل میشکنن ؟