داشتم با تلفن حرف میزدم یهو در خونمونو زدن گفتم کیه گفت صندوق امام زمان امدم خالی کنم منم در رو نصفه باز کردم صندوق رو دادم بهش اصلا نگاش نکردم یهو یادم افتاد صندوق امام زمان رو من 1 ماه پس دادم چون دزد زیاد داشت این صندوق کمیته امداد بود که 7 سال دارمش ویادمه اون سری زنگ زدم که چرا نیایی خالی کنی گفت من منطقم عوض شد زنگ بزن دفتر مرکزی بگو برات شخص برفستن منم زنگ زدم یه اقای جدید امد که روی صندوق اسمشو نوشت اخه کمیته امداد همیشه یه شخص میفرسته عوض نمیشه یهو در رو باز کردم دیدن صندوق کج شده با پیش گوشتی افتاده روی صندوق گفتم داری چیکار میکنی این صندوق ماله شما نیست کارتتو بده ببینم گفت اره راست میگی این صندوق ما نیست ماله ما امام زمانه فرق نمیکنه صدقه صدقه است بزار بازش کنم خالیش کنم گفتم گفتم کارتتو ببینم گفت همرام نیست گفت رسیدتو ببینم گفت تموم شده یهو گفتم باشه فقط صندوق رو کج نکن که درش بسته نشه گفت با ذوق باشه بعد امدم سریع زنگ زدم حراست مجتمع که دو تا در با ما فرق میکنه امدن گرفتنش نتونسته بود صندوقم باز کنه دزد بود ولی عذاب وجدان گرفتم
هرگز کوچیک شدن رو بهانه ی نبخشیدن قرار نده
چون اگه قراربود کسی با بخشیدن کوچیک بشه، خدا اینقدر بزرگ نبود..........