دوس داشتم از محبت بهم سیر نشه ولی اصلا محبتی نمیکنه روابط زناشوییمون زیر صفره
دوس داشتم همش باهم خوش باشیم ولی همش غصه ی خانوادشو داره
دوس داشتم باهم بیرون بریم که هیچوقت نمیریم اگرم بریم خانوادش باید باشن
دوس داشتم وقتی فهمید داره بابا میشه خوشحالیشو نشون بده ولی برعکس ناراحت شد اولش
دوس داشتم دوران حاملگیم حواسش به خوشحالیم باشه اما اینم نشد
ولی بازم دوسش دارم میدونم دوسم داره ولی خیلی سرده چون خانوادش اصلا نمیزارن یروز راحت بدون غم داشته باشه.همش بدبختیاشون برا شوهر منه