2733

سوم راهنمایی بودم 

پسره رو بهش تجاوز کرده بودن یا خودش داده بود 

خلاصه همه اطلاع داشتن 

جواب رد داد خانواده 

دوباره اومدن خونمون گفتن پشت هر کسی بالاخره حرف هست،حتی کشمش هم چوب کوچیک داره پشتش 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید

دبیرستان بودم موسسه زبان میرفتم رییس موسسه یه خانمه بود که مامانم هم قبلش خیاطی می‌رفت اونجا ابجیمم میکاپ می‌رفت منم زبان میرفتم بعد چندسالش

 خلاصه گفتم که مثلا میشناختن منو مامانم کیه خواهرم کیه !.

خانمه پسرش تازه از خارج برگشته بود مدیر بخش زبانش شده بود هربار منو میدید وایمیستاد حرف زدن خدانکنه یک جلسه غیبت میکردم شلوغش میکرد ها منم اصلا به مامانم نمیکفتم پسره مدام باهام حرف میزنه .راحت ۱۰.۱۲ سالم ازم بزرگتربود 

تا اینکه بعد ۳ترم مامانم نزاشت برم کلاسمو ادامه بدم هرچی اصرار از مامانم انکار 

بعدا فهمیدم پسره منو می‌خواسته 🤣

دیگه کباب نخرید 🤣🤣

نه لامصب😫🤣🤣

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
حالا معلوم شد چرا کباب میخریده😂😁

😄😄😄

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
چقدر خسیس🤣🤣

آره بیشعور....

البته الان انقدر دخترشو دوست دارم واسه پسرم

اما میدونم نمیشه پاپیش بذارم

چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2762
2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز