2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173603 بازدید | 2695 پست
پس از مدتها سلام!

نمی دونم می شه این طوری یهویی بیام وسط بحث یا نه ؟

پاپاگینا جان نمی دونم چقدر به پایان بررسی این فیلم مونده اما اگر هنوز زمان باقییست و می خواید ادامه بدید و من هم میتونم وارد بحث شم یه پیشنهاد می دم:
با توجه به اینکه این فیلم یه فیلم اپیزودیک هست بد نیست به همون منوال هم بررسی شه یعنی ما هم اپیزود اپیزود روش بحث کنیم .
درسته که کارگردان به خاطر اینکه این اپیزودها حالت گسسته پیدا نکنن از یه شخصیت و داستان محوری ( مانیا و زندگیش) استفاده کرده اما نباید فراموش کنیم که تم داستان حول مطرح کردن چند مشکل * اجتماعی * زنان در جامعه ما است که این کار رو با نماینده کردن لحظاتی از زندگی چند زن در اپیزود های مختلف انجام میده . بنابراین هر اپیزودی حرفی جدا داره

بازم شرمنده که پابرهنه اومدم!

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مامان آریا جون به نظر من پیشنهاد خیلی خوبی دادی.من موافقم.پس از اپیزود اول شروع می کنیم.

فقط اگر کسی لینک دانلود فیلم رو داره اگه میشه لطفا اینجا بذاره تا کسانی که ندیدن بتونن دانلودش کنن .
سلام
پاپا گینا جون
یک لینکی یکی از بچه ها گذاشته بود نتونستم ازش دانلود کنم
:(
خیلی ممنون میشم یکی دیگه بذارید.



بهترین درسها را در زمان سختی آموختیم
و دانستیم صبور بودن نوعی از ایمان است
و خویشتن داری نوعی از عبادت
ناکامی به معنی تأخیر است نه شکست
و خندیدن........ آری خندیدن خود ِ نیایش است
بچه ها
یه سئوال دارم بی ربطه اما تورو خدا جواب بدید که بد جوری توی خماریش موندم.
فیلم twilight رو چند وقت پیش دیدم و چند روز پیش ادامش رو یعنیnew moon رو دیدم.سرچ کردم و دیدم قسمت سومش هم ساخته شده اما وقتی دانلودش کردم دیدم ازم پسورد میخواد!!!! و نتونستم بازش کنم.
حالا میخوام ببینم کسی میدونه اصلا سایتی که ازش دانلود کردم سر کاری بوده؟یا نه.
توی official site فیلم دیدم نوشته 2010 10 june تازه اکران میشه.
کسی میدونه جریان چیه؟

بهترین درسها را در زمان سختی آموختیم
و دانستیم صبور بودن نوعی از ایمان است
و خویشتن داری نوعی از عبادت
ناکامی به معنی تأخیر است نه شکست
و خندیدن........ آری خندیدن خود ِ نیایش است
سلام دوستان

سارا جان قسمت سومش با نام Eclipse هنوز اکران نشده. فکر می کنم از ماه دیگه میاد رو پرده.

بچه ها منم بالاخره فیلم 10 رو دیدم. فیلم قوی و روانی بود. از بازی امین خیلی خوشم اومد. با وجود سن کمش چقدر طبیعی و راحت دیالوگ می گفت. به قول خود هنر پیشه ها بازی نمی کرد بلکه زندگی می کرد. تا حدی که آدم فکر می کرد داره یه فیلم مستند می بینه.
مامان آریا جان گل گفتی، فکر کنم این طوری بحث بیشتر به نتیجه می رسه.
مرسیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی پاپاگینا
نمیدونم چطور ازت تشکر کنم خسته شدم انقدر به هر در زدم و نشد دانلودش کنم . دیگه دیدنش داشت عقده میشد برام :)


حالا که فیلم رو دیدم دوباره برگشتم و از صفحه ی 156 نوشته هاتون رو مرور کردم و دیدم واقعا بهتره اپیزودی صحبت کنیم راجع بهش چون چند جا بحث ناخوداگاه بی راهه میره


مامانآریا سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام هر جا هستی و بودی خوش و سالم و شاد باشی
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
راستی بچه ها وبلاگ من رو حتما حتما نگاه کنید . مطلبی هست که باید دونست و فهمید و از فهمیدنش رنج کشید ( همه ببینند به جز باردارها )
www.sazenarenji.blogfa.com
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
پاپاگینا جون ممنون که استقبال کردین امیدوارم با مدیریت خوب شما و همکاری همه دوستان بتونیم تبادل نظر سازمان داده شده و آرامی داشته باشیم

مسسسسیییحاااااااا مخلصیییییییییییییم! سرزدم اونور بابا قاصدک نویسنده ایه واسه خودش! من بی هنر چی می تونستم بگم تو جمع شما ؟؟ بدهکاره یک تشکرم به وسعت شهر کتاب!

ترنم جان خوشوقتم از آشناییتون ظاهرا هم ولایتی هم هستیم ما و شما!
خوب من یه نگاه ضمنی کردم احساس می کنم بیشتر حرف ها حول همون اپیزود اول ( شماره ده ) و کاراکترهاش گذشته نمی دونم چقدر دیگه جا برای بحث مونده اما امیدورام مسیحا و بقیه دوستانی که فیلم رو تازه دیدن تو همین فرصت نظرشون رو بگن...

چطوره یه بار مرور کنیم قسمت اول رو؟! می دونین گاهی رفتن دنبال نماد ها و سمبلیک کردن عینیت ها اتفاقا آدم رو از اصل مطلب دور می کنه ...

به نظر من کیارستمی به دلیل تاکیدی که بر * واقعیت * های اجتماع داشته نهایت سعیش رو می کنه تا فیلم از حالت سینمایی و اغراق گونه و نمایش یک داستان استثنایی خارج شه و حالت رئال پیدا کنه کاراکترهای داستان نمونه عینی صدها هزار انسان عادی جامعه هستن شخصیت ها دیالوگ ها و هرآنجه که وجود داره کاملا معمولی / خاکستری و بدون اغراقند . شخصیت سیاه یا سفیدی تو کل فیلم وجود نداره همه دارای نقاط ضعف و قدرتند مانیا یک مادر واقعیه با همه از کوره در رفتن ها عاطفه ها و وابستگی ها امین هم یک نوجوان معمولی با همه مبارزه طلبی ها به زیر سوال بردن ها و حق به جانب بودن ها ..و باقی شخصیت ها هم همین طور که در جای خودش صحبت خواهیم کرد.
در همین راستا بخش اول گفتگوی مانیا و پسرش این طور شروع می شه : مانیا : - امروز حسابی وقت داریم می تونیم یه بستنی هم بخوریم! مانیا هم یکی از بسیار مادرهایی هست که از قالب های اصولی ودرست روانشناسان و متخصصان تربیت آگاهی داره اما مثل همه مردم واقعی جا دادن زندگی در اون قالب ها گاهی براش غیر ممکن می شه ( مثل من که ده ها بار روش غذا دادن درست به کودک رو خوندم اما در عمل گاهی از دست آریا انقدر مستاصل می شم که از هر روشی غلط یا درست استفاده می کنم تا یه لقمه غذا بخوره!!! ) مانیا هم میخواسته طبق اصول یک فضای خوب و ارام مهیا بشه تا با امین صحبت دوستانه تری داشته باشه اما امین اصلا تو این احوالات نیست ! امید رو صدا می کنه! می خواد استخرش دیر نشه ! از نیما می پرسه و... مانیا اما باز هم بستر سازی می کنه ( دوستم تلفن کرده و ... ) می خواد امین رو اماده کنه برای اون صحبت دوستانه و بستنی خوری! اما تلاشش بی ثمر می شه چرا؟ چون در یک تعامل انسانی یک طرف نمی تونه چارچوبی رو پیش بینی کنه این تعامل دو نفره است و نفر مقابل هم حتما در چیدمان این چارچوب نفش داره .. مخصوصا اگه طرف مقابل یک نوجوان به سن امین باشه با تمام سرسختی و حق به جانبی ها و علامت سوال های مختص اون سن.... نتیجه اینکه امین گاردش رو بالا می گیره و همه رشته های مانیا پنبه میشه اینجاست که از اونجا که اونم یه انسان معمولیه نه یک فرشته ! کنترل خودش رو برای لحظاتی از دست میده و با جمله هایی مثل : به درک که نمی خوای گوش بدی! چطور حرفای همه رو میشنوی و... ... همون اتفاقی که بارها قبلا افتاده بود باز هم تکرار می شه و یک بحث نافرجام بین امین و مادرش شروع می شه.

امین سعی می کنه با هوشمندی نوجوانانه اش خودش رو حق به جانب عنوان کنه و با بازدنده دونستن و مقصر جلوه دادن مادر بحث رو مختومه اعلام کنه . مانبا هم سعی می کنه کنترل خودش رو به دست بگیره و با جمله هایی مثل ( یه جمله میگم دیگه هیچ چی نمی گم و ...) امین رو به فضای بحث برگردونه ..

مساله اینجاست که امین مثل همه نوجوان های هم سنش مادرش رو خیلی دوست داره اما تمایل داره به طور ناخود آگاه از پدرش الگو برداری کنه. رو همین حساب به طور بارزی انحصار طلبی های امین مهر تاییدی بر حرف های مانیا می شه دال بر اینکه پدر امین می خواست مانیا متعلق به اون باشه و .... دقیقا در جایی که مانیا به امین می گه : امشب پیش من نمی خوابیا!! امین عقب نشینی می کنه ! ( بگذریم که همین خوابیدن امین پیش مادرش غیر مستقیم نشون می ده مرتضی مرد خوبیه! )
امین مرتضی و نیما رو دوست داره و برای تخریب مرتضی فقط می تونه یه جمله کپی شده رو به کار ببره ( از ریختش بدم می اد! ) درست مثل اینکه این حرف قالب اندیشه یه مرد بزرگه! مثل اینکه پدر امین اینو می گه !


برای اینکه خسته کننده نباشه ترجیح می دم کمی بعد ادامه بدم

تو این فاصله خیلی خوبه اگه بقیه هم نظر بدن
مامان آریا دلتنگ بودیم اساسی :)

بیشتر شبیه مستند بود تا فیلم سینمایی فوق العاده رئال بود و فضاسازیش عالی .
در مورد اپیزود اول :


اول اینکه به شدت غمگینم کرد این فضای بسیار ناسالم زندگی امین. مانیا تماما قصد داره منظورش رو برسونه بدون توجه به سن و سال امین و درک شرایطش اتفاقا من فکر میکنم امین در این مورد درست میگه که : تو فقط به خودت فکر میکنی. به نظرم کاملا صدق میکرد چون مانیا دائم قصد در توجیه خودش داشت و با بدترین لحنی که یک مادر میتونه داشته باشه حرف میزد و این حس رو به من القا کرد که داره از سر خودش باز میکنه ... و توضیح میده که توضیح داده باشه. تمام کاسه کوزه هایی که جامعه و قوانین مردانش سرش شکسته اند رو قصد داره با داد زدن سر امین خالی کنه و اون بچه حتی گاهی معنی جمله ها رو نمیفهمه اونجا که مانیا میگه : تو قصد داری حس ترحم من رو به خودت برانگیزی و امین میگه : من چی کار میکنم ؟؟؟؟
امین بسیار بی ادبانه رفتار میکنه و بهش میگه ک مادر من خیلی بی شعوری خیلی احمقی تو هیچی نمیفهمی و ... و مانیا نه مثل یک مادر بلکه مثل زن همسایه بهش میگه : آفرین آفرین
من هیچ حس مادر و فرزندی بینشون ندیدم و تماما حسم این بود که مانیا داره از گذشته اش و هر آنچه متعلق بهش بوده فرار میکنه ( حتی بچه اش که جزوی از گذشته اش بوده )


خیلی حرف زدم ... فعلا تا اینجا باشه بعدتر ادامه میدم
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
نه یگانه من فیلتر شکن ندارم روی لینکی که پاگاگینا چند پست بالاتر گذاشته بود کلیک کردم و خودش شروع کرد به پخش کردن
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  3 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  5 ساعت پیش