2777
2789
عنوان

تبادل نظر فرهنگی هنری

| مشاهده متن کامل بحث + 173603 بازدید | 2695 پست
اوه اوه من عاشق بازی ژولیت بینوشم.دوست دارم زودتر فیلمش رو ببینم.

بیچاره جعفر پناهی صدف جون.هر چی درخواستهای جهانی برا آزادی یک نفر تو ایران بیشتر باشه ، وضعش خراب تر میشه.

یه محکوم به اعدام وقتی مسئله اش جهانی میشه و همه ی سازمانهای حقوق بشر به فکر کمک بهش میوفتن ، پروسه ی اعدامش سریعتر پیش میره........قانون اینجا اینه!!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من که نشد فیلم 10 رو ببینم آخر ... اما نوشته هاتون رو دنبال میکنم.

لادن جان این کار رو تو شهر کتاب 2 انجام میدیم .


راجع به جعفر پناهی هم بهتره صحبت نکنیم حیفه 157 صفحه از بین بره...
اگه آدم گذاشت اهلیش کنند , بفهمی نفهمی خودش رو به این دردسر انداخته که کارش به گریه کردن بکشه.
در مورد دروغ مانیا در دادگاه به نظر من هم دروغ گفتن کار درستی نیست و بر خلاف اخلاقه.اما فکر می کنم در جامعه ی ما خیلی رواج داره . قبلا هم گفتم در جوامع دیکتاتوری مردم خیلی بیشتر دروغ میگن و از بچگی به دروغگویی عادت میکنن.چون گاهی راستگویی منجر به مرگ میشه.اگر در جامعه ای کسی کاری به کار کسی نداشته باشه صداقت هم رواج بیشتری پیدا میکنه.

حالا در مورد مانیا مسئله ای که باعث شد دروغ بگه نقص قانون بوده که حق طلاق با زن نیست.خوب زنی که در یک زندگی زناشویی داره فنا میشه باید یک راه رو انتخاب کنه : دروغگویی یا فنا شدن.
اگر یادتون باشه در فیلم دو زن میلانی هم فرشته ( نیکی کریمی ) نمیتونست دلیل قانع کننده ای در دادگاه برای طلاق بیاره و زندگیش هم فنا شد.

من خودم هم از دروغ به شدت بدم میاد.اما در این قضیه هم مانیا رو درک می کنم.اگر مانیا در جامعه ای زندگی می کرد که قانون حمایتش می کرد ،لازم نبود دروغ بگه.

درمورد ژولیت بینوشه به نظر من یکی از بهترین بازیگرهای هالیوود با چهره ای خیلی دلنشین و باری فوق العاده راحت هست

گیلدا جان متاسفانه من هنوز نتونستم این فیلم رو پیدا کنم با اینکه فیلمی ما هر فیلمی که بگی داره اما شانس منه که این فیلم هنوز به دستم نرسیده اما میام و نقداتون رو میخونم
منم شدیدا با دروغگویی مخالفم و فکر میکنم راه حل مناسبی برای حل مشکلات نیست

ولی انتخاب مانیا بین بد و بدتر بوده!

اصلا واسه همین بود که تو این صحنه موندم که حق با کیه!! دچار تضاد شدم ولی دروغگویی مانیا یه جور اعتراضه به تبعیض قانون در مورد زن و مرد!
حوریثا راجع به سوالی که پرسیدی در مورد این که کجاها مانیا داره با هدف به سمت مقصد مشخصی میره و کجاها در حال پرسه زنیه

من در کل احساسم این بود که همیشه یه مقصدی داشت(شایدم نداشت!!) ولی گاهی زمان رسیدن به این مقصد براش مهم نبود یعنی با دیدن یک شخص مثل همون پیرزنی که میخواست بره امامزاده و یا اون زن تن فروش انگار یهو اولویتش عوض میشد و ترجیح میداد به جای رفتن به مقصد معلومش با دنیای این غریبه ها آشنا بشه که براش جالبتر بود

البته یه جاهایی مثل اون موقع که با خواهرش داشت خرید میکرد برای تولد همسرش خب خیلی مشخص بود که داره چه میکنه و کجا میره یا وقتی پسرش سوار ماشین بود که باید از مدرسه میبردش خونه

نظر خودت چیه؟

راستی دقت کردین چقدر شیرینی میخرید سر راه؟ جالب بود که دوربین همچنان داخل ماشین میموند و ما هم در انتظار با اون کسی که همراه مانیا بود شریک میشدیم!
سلام به همه بچه های فرهنگ دوست
دیگه داشتم از این نی نی سایت ناامید می شدم تا این که این تاپیک و دو سه تا تاپیک مفید دیگه دیدم و کلی ذوق کردم. دست همتون درد نکنه بابت همه بحثهای خوب و سازنده.
حالا یه سؤال؟ آیا عضو جدید می پذیرید؟!
سلام دوستان

خوش آمدی ترنم جان

راستش به نظر من اولا مساله مانیا انتخاب بین بد وبدتر نیست و صرفا استفاده از یک ابزار غیر اخلاقی برای رسیدن به هدفشه. و ثانیا اگر هم فرض انتخاب بین بد وبدتر رو بپذیریم اون بدتر رو انتخاب کرده ونه بد رو چون اخلاقا با تهمت به زدن به همسرش دچار سقوط اخلاقی میشه.

من قضیه رو اینطور نگاه می کنم چون مانیا فقط دروغ نمیگه. خیلیها که میخوان دروغگویی رو در مواردی توجیه یا حتی تجویز کنن میگن این دروغ ضرری به کسی نمیزنه اما به نفع من تموم میشه. دروغ مانیا این طور هم حتی نیست. چون علاوه بر ضرری که می زنه این ضرر رو به آبروی یه فرد می زنه. پس در واقه تهمته که به مراتب وحشتناکتر از دروغه.

از طرف دیگه ما با یه آدم خودمحور طرفیم که از هزچیزی برای رسیدن به مقصودش میگذره. مادریه که از بچه اش گذشته از اخلاقیات هم به همین راحتی می گذره
مضاف بر اینکه فیلم هم نشون میده بعضی شوخیها براش خط قرمز نیست! مثلا به پسرش میگه مواظب باش بابات زن اینده ات رو از چنگت بیرون نیاره یا چیزی با این مضمون اما با بیان بدتر! این شوخی زشت وسخیفیه با یه آدم چه برسه با یه پسربچه!

نقص قانون هم یه بهانه دهن پرکنه براش تا خودش رو محق جلوه بده چون این خانم تحصیلکرده اگر اینقدر به نقص قانون آگاهه قبل از ازدواج باید حق طلاق رو می گرفت تا بتونه هر وقت خواست بی مشکل جدا شه. اینجا با یه زن روستایی بیسواد که طرف نیستیم که اسم قانون به گوشش نخورده باشه!!! مضاف بر اینکه همین الآن هم دوباره همین قانون مثلا ناقص و البته سواستفاده از قاعده عسر وحرج بهش فرصت داده طلاق بگیره !!
این آدم به قدری دچار خودفریبی و دیگرفریبی و خودپرستیه که برای طلاق از همون قانونی داره سواستفاده می کنه که دلیل تهمت زدن خودش به همسرش رو ناقص بودنش معرفی می کنه. این خیلی مزورانه است.
یعنی اگر قاعده عسر وحرج نبود نمیتونست به هیچ وجهی از شوهرش جدا شه پس این قانون اونقدرها هم ناقص نیست منتها ایشون مسوولیت اخلاقی لازم برای استفاده درست از اون رونداره وگرنه با گرفتن حق طلاق دیگه نیازی به این سیاهبازی زشت نداشت.
این هم از اون مشکلات ما ایرانیهاست که از راههای قانونی از ابتدا وارد امور نمیشیم و بعد زیرآبی رفتنهامون و سواستفاده از قوانین رو میندازیم گردن قانون!!!

از طرفی این آدم با خودش هم روراست نیست. زنی که مردی رو نمیخواد و رفته با دیگری زندگی میکنه یعنی واقعا اون اولی رو مناسب زندگی نمیدونه ونباید براش مهم باشه اما اشکارا معلومه همسر سابقش هنوز ذهنش رو مشغول می کنه و براش مهمه بدونه اون بدون این چه میکنه!!!این تو فیلم پیداست کاملا و اگرچه سعی میکنه طور دیگه وانمود کنه .


چه اشاره خوبی دالیا جان

من فکر میکنم ایستادن برای شیرینی خریدن خیلی استعاره جالبیه که کیارستمی هوشمندانه به کاربردتش.
اولب بگم رانندگی مانیا استعاره از اینه که با زنی طرفیم که در مسیر زندگی خودش برای زندگیش تصمیم میگیره و خودش هدایتش میکنه یا دست کم میخواد اینطور باشه. اما اینکه برای خرید شیرینی چه برای خونه خودش یا دیگران یا به طور استعاری شیرین کردن کام خودش یا دیگران باید توقف کنه نشون میده این شیوه هدایت زندگی باید متوقف شه تا شیرینی گاهگاهی توش بیاد. مانیا از زندگیش قلبا خوشنود نیست حتی اگر اینطور وانمود کنه. چیزایی رو داده تا به این زندگی نو برسه اما گویا این زندگی ارزش این معامله رو نداشته!

در ضمن بر خلاف پاپاگنا جان به نظر من این دیکتاتوری نیست که آدمها رو دروغگو میکنه . این بیشتر شبیه توجیهیه که افراد در یک جامعه برای دروغگویی بهش رو میارن چون دیکتاتوری از درون فرد به سطح جامعه تسری میکنه و نه برعکس. دلیل دروغگویی فبل از هرچیزی بی مسوولیتی و خودمحوری فردیه ونه فشار خارجی. مورد مانیا شاهد زنده همین نکته است! اون نقص یا جبر قانون رو دلیل دروغگویی خودش میدونه اما این فقط یه فریب بزرگه تا پشتش بی مسوولیتی و خودکامگی خودش رو بپوشونه.
اما به نظر من مانیا از بچه اش نگذشته.بچه اش دیگه حاضر نبوده که با مادرش زندگی کنه که بزرگترین دلیلش رو هم تو فیلم عنوان میکنه : آقا مرتضی یه غریبه ست ..من نمیتونم غذای اونو بخورم..
که مانیا بلافاصله می فهمه که این حرفهای دیکته شده ی پدر امین هست که" سر سفره ی ناپدری داره بزرگ میشه"
.بعد که مانیا میبینه بچه اش با پدرش راحت تره رفتن بچه اش رو میپذیره ...اما میبینیم که وقتی با دختر عاشق تو ماشین حرف میزده گفتش که گاهی دچار عذاب وجدان میشه و برا همین اومده بوده امامزاده ...با اینکه اعتقادی به امامزاده نداشته اما از هر راهی میخواسته خودش رو آرومتر کنه...عکس العمل مانیا در قبال جدایی از بچه اش با هم با عکس العمل خواهرش که تو ماشین گریه میکرده( که زوجش رو از دست داده بوده ) فرق میکنه و هم با عکس العمل دختر عاشق.......

به خواهرشم وقتی داشته وابستگیهای یک زن رو میگفته به ترتیب همه رو میگه : اول آویزون ننه ایم بعد آویزون باباییم بعد آویزون یه بابای دیگه میشیم بعد آویزون بچمون میشیم بچمون رو ازمون میگیرن آویزون کارمون میشیم......

یعنی در واقع خودشم از وابستگی به بچه اش که ترکش کرده بوده داشته عذاب میکشیده...بنابراین جدایی از بچه اش براش راحت نبوده اما تنها دلیل پذیرفتنش راحتی خود امین بوده...

و جایی امین که بهش میگه تو خودخواهی از بابای من طلاق گرفتی و رفتی شوهر کردی در جوابش میگه : من اول باید خودمو دوست داشته باشم تا بتونم دیگران رو دوست داشته باشم.آدمی که خودش رو دوست نداره بقیه رو هم دوست نداره
به نظر من این حرف درسته .آدمهای مردم آزار تا حدود زیادی خود آزاری هم دارن.هیچ زنی با وجود اضطراب و تنش در زندگی زناشویی نمیتونه رفتار آرام و مناسبی با بچه اش هم داشته باشه.

دلیل اون حرف مانیا به پسرش که گفت : مواظب باش یه وقت پدرت......
به نظر من این نوع جمله ها در فیلمهای کارگردانهای باهوشی مثل کیارستمی میخواد بیننده رو غیر مستقیم به یک نتایجی در مورد شخص غایب برسونه.
امین به مادرش میگه که باباش شبها بیدار میمونه و کانالایی رو که قفله نگاه میکنه . و میگه اون کانالا صحنه های خیلی خیلی بدی داره و خیلی س. ک .س .ی ه و بعد همش با خودش تکرار میکنه س. ک.س و چندین بار این کلمه رو تکرار میکنه.
با این صحنه ها کیارستمی ما رو با روحیات پدر امین آشنا میکنه.و این در صورتیه که امین مادرش رو سرزنش میکنه که ازدواج مجدد کرده درصورتیکه باباش زن نگرفته.اما در واقع پدر امین از نظر ج ن س ی سالم به نظر نمی رسه و این موضوع روی امین هم تاثیر گذاشته.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز