دلم گرفت برات صدقش کن سلامتی تنت اما دیگه کاری براش نکن پول لازم شد ازکسی براش نگیر تومشکلاتش حرص نخور بابامنم همین بود ما ک بزرگ شدیم ورشکست شد مامانم ولش کرد الان خونه نداره توخیابون میخابه بیشرف پشت جانبازیش قایم میشد همه جادولت پشتش بود
مثل بابای منم بابام میخواست کرج خونه بخره پول کم اورد مامانم نصف پول خونه بهش داد بهش گفت ب نامم بزنم بعداینکه پول گرفت خونه رو بنامش نزد گفتش همون بهتر بنام خودم باشه ب مردا نباید اعتماد کرد
منم دادم ولی خودش قول داد برام بخره من ازش نخواستم گفتم همینک تو ذهنت آروم باشه بخاطر بدهی غصه نخوری برامن کافیه ولی بازم بیشترشو بهترشو خرید یبار دیگ واسه بدهی گفت باید طلاهاتو بدم گفتم تو مشکل مالی نداشتی چرا قرض کردی من طلا ندارم بدم انشاالله خاستیم خونه بگیریم نیاز بود میدم ولی الان نه دیگ ندادم باز برا تولدم خرید 😑دیگ فهمیدم رومن سرمایه گذاری میکنه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز