2777
2789
ببخشید خانم های شهید یعنی همسران شهدا یا خانمها خودشون شهید شدن و شهدای جنگ هستن؟

خودشون شهیدن...تو بمباران کشته شدن...من تو شهری زندگی میکنم که زمان جنگ خیلی بمباران شده

خدایا چنان کن سرانجام کار تو... خوشنود باشی و ما رستگار🙂

بچه ها میگم برای کسی تا حالا اتفاق افتاده  که وقتی میخواد یه حادثه ای پیش بیاد شما از قبلش خبر دار شده باشید حالا مثلا به هر نحوی .مثلا یکیش و میگم چند روز پیش من صبح ساعت ۶ بیدارشدم برا بچه هام دو تا لقمه درست کردم گذاشتم یخچال شوهرم گفت چرا لقمه میگیری گفتم امروز  نمیشه صبحانه بخورن میخوام گشنه نمونن این حرف یهو بدون هیچ  فکری زدم.کلن بی سابقه بود من هیچوقت براشون صبح زود لقمه آماده نمیکردم .هیچ کاره خاصی هم نداشتم که بگید مثلا اون روز کار داشتی گفتی وقت نمیشه نه اصلن انگار اتوماتیک اونکارا رو میکردم ساعت ۹ بود بچه ها بیدار شدن رفتم لقمه هاشون دادم بهشون خوردن اومدم چای دم کنم استرس عجیبی هم داشتم که یهو پسرم که داشت راه میرف خورد زمین سرش خورد لبه اپن بردم بیمارستان چند تا بخیه خورد و تا بعداز ظهر دستمون بند بود .این یکیش بود تجربه اینجوری زیاد داشتم

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

بچه ها میگم برای کسی تا حالا اتفاق افتاده که وقتی میخواد یه حادثه ای پیش بیاد شما از قبلش خبر دار ش ...

چه جالب. بیشتر تعریف کن .خواب صادقه هم میبینین؟

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
بچه ها میگم برای کسی تا حالا اتفاق افتاده که وقتی میخواد یه حادثه ای پیش بیاد شما از قبلش خبر دار ش ...

من چن وقت پیش یه تصویری از مامانمو دیدم که خیلی خیلی زود اومد جلو چشمم و پاک شد یعنی در حد چند صدم ثانیه . دیدم مامانم با قد خمیده و حال نذار تو یه سالنی داره راه میره 


 دو سه روز بعدش دیسکش گرفت وقتی بردیمش بیمارستان دقیقا همون شکلی که دیده بودم تو سالن بیمارستان راه میرفت . واقعیتش خیلی ترسیدم . این مورد بار اولم بود و از اون زمان دیگه چیزی ندیدم ولی میترسم دوباره همچین صحنه ای رو ببینم

کسی تعبیر خواب میدونه؟؟ 

ما یه مدت تو خونه ویلایی بزرگی زندگی میکردیم. حقیقتش یکم ترسناک بود و اتفاقات عجیبی میافتاد برای همین فروختیم. 

فقط حسنی که داشت جنب مسجد بود. در ضمن پدر بزرگ و مادر بزرگم هم در همان خانه فوت شدند. این موضوع برای ۲۰سال پیش بود. 

خلاصه من یکسال اخیر مرتب خواب تعمیر و باز سازی اون خونه را میبینم و در خواب خیلی هم خوشحالم

تازگی ها محل کار من منتقل شده به همان منطقه که با خانه قدیمی چند دقیقه فاصله داره.

بازهم از اون خواب ها میبینم. نمیدونم چه تعبیری داره. راستش میترسم دوباره به اون خونه برگردم. 

به جرأت میتونم بگم آموزنده ترین رویای صادقه ویا مکاشفه بود که تا حالا شنیدم باور میکنم عده ای از کسا ...

بنظر من همه شیعیان مورد توجه منجی عالم هستند ولی متوجه نمیشیم

I'd still give my everything to love you more❤
چه جالب. بیشتر تعریف کن .خواب صادقه هم میبینین؟

خواب صادقه نمیدونم هست یا نه .مامانم یه عمو داره خونشون بغل همه بعد من اکثر مواقب قبل از اتفاق افتادن یه حادثه بد یا مرگ و میر خواب دیدم اونجا عزاداریه بعد شنیدم یه نفر همون شب یا فرداش فوت شده که البته ربطی به اون خونه و خانواده نداشته.یا مثلا دو روز قبل فوت مادر بزرگم خواب دیدم تو خونه خالم عروسیه مامانبزرگم لباس سفید پوشیده نشسته رو صندلی .دوروز بعد مامانبزرگم فوت کرد تو خونه خالم براش مراسم عزاداری گرفتن .مامانبزرگم صبح زود فوت کرده بود شبش که حالش خوب نبود من خودم رفتم پیشش دیدمش وقتی میخاستم برم به شوهرم گفتم کاش توام میومدی گفت فرداشب میام میبینمش گفتم دیره فرداشب دیگه خیلی دیره  فرداش ساعت ۴ صبح بی دلیل از خواب بیدار شدپ دیگه خوابم نمیرفت تا ساعت ۷ شوهرم داشت میرفت سر کار بهش گفتم داری میری یه صدقه بنداز نمیدونم چمه از ۴ صبح تا حالا دقیقا نیم ساعت بعدش خواهرم زنگ زد گفت مامانبزرگم دم صبح تو خواب تموم کرده بیا .جالب اینجاست همه خواب بودن و هیچکس  متوجه نشده بود چه ساعتی فوت شده

خواب صادقه نمیدونم هست یا نه .مامانم یه عمو داره خونشون بغل همه بعد من اکثر مواقب قبل از اتفاق افتاد ...

چه جالبن خوابات😍 ممنون که تعریف کردی🤗

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
ای کاش این تاپیک دوباره جریان میگرفت و کسایی که تجربه دارن میومدن تعریف می کردن

من پسر داییم چند ماه پیش فوت شد 

خوابش رو دیدم یه سری چیزا رو برام تعریف کرد 

البته از ترس هاش گفت از حالتش 

داییم هم فوت شده گفتم اونم میبینی گفت داشتم میومدم لب یه چشمه نشسته بود گفت به همتون سلام برسونم

من پسر داییم چند ماه پیش فوت شد خوابش رو دیدم یه سری چیزا رو برام تعریف کرد البته از ترس هاش گفت از ...

واااای جدا؟؟ چیا تعریف میکرد یادته؟

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
من پسر داییم چند ماه پیش فوت شد خوابش رو دیدم یه سری چیزا رو برام تعریف کرد البته از ترس هاش گفت از ...

خدا جفتشونو رحمت کنه🤲

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز