2777
2789
احتیاج به ثابت کردن نییییست انقد ارزشش بالاست که فکر نمیکنم ما ها باید ثابتش کنیم

نیاز نیس ثابت کنیم این چیزا لیاقت میخواد که لایق هر کسی نمیشه ، فقط خدا باید یه نظری به دل این بنده خدا کنه

یکی از اشناهای ما یک دفعه بدون هیچ بیماری رفت تو کما خیلی براش دعا میکردم چون دختره فقط ۱۸ سالش بود تک دخترم بود مادرش خیلی مذهبی بود و خانم خوبی هم بود خیلی دعا کردند ولی یک هفته بعد به دلیل سکته مغزی به رحمت خدا رفت صبحی که به رحمت خدا رفت من خبر نداشتم نماز صبحو که خوندم تسبیح تو دستم یه دفعه دیدم یه جایی هستم که وسطش خالیه یه طرفش خیلی زیبا و سرسبز یه طرفش خیلی کویر و گرم دیدم اون طرفی که کویره مامانش تو خاک ها نشسته و خودشو میزنه خیلی حاله خرابی داشت یه دفعه نگاه کردم اون طرف که سرسبز بود دیدم دخترش خیلی حالش خوبه و داره با دوستاش صحبت میکنه دویدم به مادرش بگم دخترش اومد برو ببینش یه دفعه یه صدایی اومد بهم گفت نمیبینی اون یه جای دیگه هست مامانش دیگه نمیتونه بره پیشش یه دفعه یه چیزی از اسمون مثله توپ همه اش نور بود اومد زمین دو نفر از توش اومدن پایین و رفتن پیشه مادره اون صدا به من گفت یکیش امام زمانه یکیش حضرت زهرا رفتن کنار مادره و شروع کردن دلداری دادن من صداشون رو نمیشنیدم ولی خیلی باهاش حرف زدن و حضرت زهرا دست کشید رو قلبش رو شونه هاش زیره سینه هاش بعد اون صدا به من گفت این مادر خیلی خدا بهش اجر داده چون به رضای خدا راضی بوده و صبر کرده ثواب اصحاب اخدود اون موقعه نمیدونستم کیه بعدا تحقیق کردم دیدم اصحاب اخدود گروهی که یهودی ها به خاطر اینکه اونا رو از شیعه بودن منصرف کنن تو اتیش زنده میسوزوندنشون بلاخره اون صدا بهم گفت میخوایی ببینی امام  چه اجری به این مادر داده گفتم بله یه دفعه منو برد تو یه پادگان که خیلی بزرگ بود امام زمان ظهور کرده بود و خیلی زن اونجا بود و همه از این خانم دستور میگرفتن من رفتم جلو دیدم این خانم مستقیم از امام زمان دستور میگیره میره تو پادگان به بقیه میده خیلی با قدرت و بزرگ بود خیلی همه احترام بهش میزاشتن بعد اون صدا بهم گفت امام زمان این خانم رو یکی از اصحاب خاص خودش انتخاب کرده بعد که به خودم اومدم ظهرش خواهرم زنگ زد گفت تموم کرده بعدا از مادره پرسیدم تو چه کار کردی گفت من خیلی ارامش دارم نمیدونم چرا ولی من میدونم چون حضرت زهرا دست کشید رو قلبش بعد گفت من همش متوسل به حضرت زهرا و امام زمان و میگفتم هر چی شما بخواهید اگر صلاح نیست من تسلیمم

یا صاحب الزمان منتظرت هستم اقای مهربانم...الهم عجل لولیک الفرج

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

شما اول ثابت کن خدا هست تا ما هم ثابت کنیم امام حسین هست

استغفرلله این جوری نگو عزیزم اگه خدا رو قبول نداشته باشی خیلی بدبختی یعنی نه دنیا و نه اخرت رو نداری به خودت رحم کن فکر کن تا بفهمی خدا هست

یا صاحب الزمان منتظرت هستم اقای مهربانم...الهم عجل لولیک الفرج
یکی از اشناهای ما یک دفعه بدون هیچ بیماری رفت تو کما خیلی براش دعا میکردم چون دختره فقط ۱۸ سالش بود ...

به این حالت میگن مکاشفه یعنی بین خواب و بیداری

یا صاحب الزمان منتظرت هستم اقای مهربانم...الهم عجل لولیک الفرج
یه چیزی یادم اومد بگم ؟ درمورد یکی از فامیلای ما تعریف میکرد یه بچه ای تو فامیلشون بوده 

بله بفرمایید عزیزم

یا صاحب الزمان منتظرت هستم اقای مهربانم...الهم عجل لولیک الفرج
استغفرلله این جوری نگو عزیزم اگه خدا رو قبول نداشته باشی خیلی بدبختی یعنی نه دنیا و نه اخرت رو نداری ...

عزیزم من خدارو قبول دارم امام رضا رو هم قبول دارم فقط چون خودم مادر و همسر هستم راجب پیامبر و امام حسین یکمی......

مثلا میگم چرا چرا امام حسین فرزندشو گرفته جلوی تیر دشمن یا اصلا چرا بچه رو وارد صحنه نبرد کرد؟

من مادرم قبول این برام سخته

راجب پیامبرم تعداد زن هاش رو نمیتونم بپذیرم با این که اسم بچه خودمم محمد گذاشتم

خدا منو ببخشه ولی فقط امام رضا و خدارو دارم توی دلم جوری که هربار نگاهم به ضریح امام رضا میوفته اشک چشمام ناخودآگاه میریزه از بزرگیه آقا

خدایا شکرت❤️❤️❤️❤️
بله بفرمایید عزیزم

فامیامون میگفت یه بچه ای رو دیده‌ درواقع انگار یکی از فامیلاشون بوده بعد این خانوم کاملا راستگو هستن میگفته من اون بچه ۵ سالش اینا بوده رفتم خونشون مادرش و پدرش نبودن من باید مراقبش میبودم خلاصه با اون بچه داشتم بازی میکردم بعد هر چند وقت یه بار اون بچه میرفت تو اتاق میگفت با امام زمان کار دارم این خانوم مثلا اسمشو میزاریم زهرااسم اون بچه رو هم میزاریم ریحانه زهرا میگفت من اوایل میگفتم داره خیال میکنه حتما اما هرچی میگذشت حرفایی که میزد شبیه حرفای یه بچه نبود و من مدام حرفاش برام عجیب تر میشد یا گاهی میرفت یه جای خلوت و میگفت فلان چیز رو میرم از امام بپرسم و اون مسئله رو فقط من میدونستم با کمال تعجب میومد کاملا درست جواب میداد . بعد ریحانه میگفته امام خیلیییییی مهربونه و حرف زدنشون مثل حرف زدن ماها با هم نبوده به صورت آوا انگار یه چیز ذهنی بوده و اینکه ریحانه خودشم نمیدونه چرا باید یه جای خلوت میبود

عزیزم من خدارو قبول دارم امام رضا رو هم قبول دارم فقط چون خودم مادر و همسر هستم راجب پیامبر و امام ح ...

میدونی امام حسین چرا این کار رو کرد اولا امام حسین با اینکه میدونست آخرش چی میشه ولی حضرت رو به این نیت بالا گرفتن که شاید اون لحظات آخرم شده حتی شده یکیشون پشیمون بشه و از عذاب ابدی رها بشه چون امام خیلی خیلی مهربونه و دلش به حال دشمنانشم میسوخت و اینکه حضرت علی اصغر که شهید شد هم جزئی از پازلی بود که باعث شد اسلام باقی بمونه اولا حضرت علی اصغر ثابت میکنه که امام حسین به قصد جنگ جایی نرفته بود درحالی که دشمنانشون حتی همین الان این موضوع رو کتمان میکنن و دوم خیلی از مردم به برکت حضور حضرت علی اصغر بخشیده میشن و خیلی ها به برکت ایشون مسلمون و شیعه شدن 

یکی از اشناهای ما یک دفعه بدون هیچ بیماری رفت تو کما خیلی براش دعا میکردم چون دختره فقط ۱۸ سالش بود ...

مررسی که راه رو نشنوم دادی.   بزرگترین سوال زندگیم بود. کاش میشد از این خانم و شیوه ی زندگی شون بیشتر بگید. کاش میشناختمشون  

منم مادرم زن مومنی هست خیلی چیزها ازاونور دیده از پدر مادرش من بااینکه از مردن ترسی ندارم ولی گاهی ترس به جونم میوفته اونم برای اینکه وقتی میمیریم دستمون ازاین دنیا کوتاهه چون اونور فقط اعمالمون به دادمون میرسه 

حرفای دشمنت رو خوب گوش کن اون ایرادات تو رو خوب میدونه !!!!!!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792