منم پدرمو خیلی یهویی و ناگهانی از دست دادم الان یک سال از اون قضیه میگذره و من هرشب خواب پدر مو میبینم و هنوز جیگرم میسوزه خیلی سخته خیلی کاملا درکت میکنم من حتی نتونستم برای اخرین بار ببینمش اخه شهر دیگه زندگی میکردم زمانی رسیدم که جسم سرد پدرم رو داشتن تو خاک دفن میکردن من عاااااااااااشق پدرم بودم خدا پدر شمارو هم بیامرزه خدا بهتون صبربده
ستیا جان منم 75 روزه بابام رفته کاملا درکت میکنم - هر وقت خواستی دردودل کنی من هستم من الان کاملا احساس بی کسی و غریبی میکنم 
emsal cheghadr fot ziad boood
روحشون شاد.خیلی دلم گرفت.اما وقتی خدا غم میده حتما صبرشم میده
پدرم کاملا سالم و سرحال بود,برای نماز صبح بیدار شده بود ایست قلبی کرد و فوت شد,منم شهر غریب بودم,بهم گفتن بیا بابات بیمارستانه نگفتن فوت شده,وقتی اومدم خونه مون دیدم پرچم سیاه زدن و کلی جمعیت خونمونه
خیلی دردناکه خیلی,خوشی و شادی از زندگیمون رفته,اصلا باورمون نمیشه,ما خیلی از نظر عاطفی به پدرمون وابسته بودیم,خیلی زیاد
قلبم درد میکنه,بغض داره خفه ام میکنه,همش میگم آخه چرا خدا بابامو برد
ما بخاطر مامانمون مراعات میکنیم,مادرمون خیلی بیقراری میکنه
مایسای عزیزم,خدا پدرتو بیامرزه,درکت میکنم,عزیزم,خیلی دردناکه,هر وقت دوست داشتی بیا درد دل کنیم
ستیا جان منم حال تورو دارم/ دنیام سیاه/قلبم میترکه/همه جی عداب/ دارم خفه میشم/هرشب منتظرم فردا بیاااااااااااااا پدرتون چند سالش بود؟
منم بابام سالم رفت خرید و بعد رفت مسجد نماز مغرب که اونجا سکته مغزی کرد و ماها دیکه هرگز نمنی تونیم رندگی کنیم
منم ار دست خدا ناراحتم خیلی.مگه بابام حای کیو تنگ کرده بوددددددددددد
من حتی نمیتونم با شما دردو دل کنم شما ساعتهایی هستید که من نیستم ولی بهتون احتیاج دارم - میخوام با کسی که همدردمه حرف بزنم - کسی که درکم کنه
دیشب برای اینکه حالم بهتربشه رفتم خرید- بعد از مدتها برای خودم یه دست لباس خریدم - از خرید که برگشتم داداشم زنگ زد سلام کرد و دیگه چیزی نگفت - فهمیدم داره گریه میکنه - بغضم ترکید زدیم زیر گریه - طفلی اون آروم شد ولی من گریه امون منو بریده بود 
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز