تو مامانو دق دادی صبح حالت تهوع گرفتن مامانمم همیشه پشتش گفت از حرص و جوشه که من اینجوری میشم گفتم من دق دادم یا تو که مامان کلا شبا نمیتونن بخوابن گفت منظورت اینه بچه های من اینجوری میکنن گفت تو گ.ه خوردی از اول ۱۰ دقیقه هم کمک نکردی عنتر اشغال میمون من هیچی نگفتم چون مامانم نگفته پشت اونه اگه چیزی بگم که دیگه واویلا
🤐واع😐
و بعد زنگ زد به داداشم که میخوام بیام خونه شما دلم گرفته داداشمم چیزی نمیدونست گفت بیا منتظریم
بچه ها خستم کرده بقران هر چی میشه اگه تقصیر اون باشه مامانم میگه اون عصبیه بچه داره تو کوتاه بیا اگه هم تقصیر من باشه بیچارم میکنن
بابای بچه هم گویا روی تخماش خوابیده😆
لایک
دوقلو داشتن سخته ولی خوب خودتونم اینجوری کردینش جوری رفتار کردین انگار وطیفتونه
یک دعوای ساده خواهری رو اینقدر بزرگش نکن بابا ...
اره خواهرت یکم مقصره ک بجای تشکر اینارو بهت گفته ولی توهم بهش یکم حق بده خب تازه بچه دار شده خیلی حساسه ، من ی پرنده کوچولو گرفته بودم میخواستم برم دشویی ۱۰ بار بقیه رو صدا میزدم ک اینقدر سر و صدا نکنن ک پرنده بترسه ....
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز