چن بار شده غذا اندازه خودمون سه تا یعنی من و شوهرم و پسرم درست کردم یهو سرزده اومدن بعد متوجه میشه غذا رو گازه ب مامانش میگه من گشنمه چیزی نیست بخورم ول نمیکنه همیجور گشنمه گشنمه من از رو میرم مجبور میشم از غذامون بش بدم بعد غذا برا شوهرم ک از سر کار میاد کم میاد خیلی پرو شدن یا یه شب پسرشونو گفتن با خودتون ببرید پارک ما هم بردیم هزارتومن جیبش نزاشتع بودن سوار اسباب بازی اینا شد شوهرم حساب کرد
خواهشا کسی نگه بچه نه ساله چه اشکالی داره چون این دیگه شخصیتش داره اینجوری شکل میگیره وخیلی زشته برا مادر همچین بچه ای،حالا بچه دوسه ساله میگیم اشکال نداره ولی نه ساله خیلی نوبره اونم هرسری که بیاد اینجوربگه
کارخوبی میکنی عزیزم.
واقعا البته بستگی به طرف آدمم داره دیگ.
ولی من چندتایی از اقوام هستن که میدونم خانوماشون خیلی تو بشقابو نگاه میکنن اونجاها حواسم هست.......
ولی واقعا بعضی ها بی نهایت مهمان نواز و دستو دلبازن و من هم در حد معمول بدون تعارف از خودم پذیرایی میکنم.
اتفاقا کار خوبی کردی بچه رو نباید تو خوردن محدود کنی طفلکا مگه چقدر میخوان بخورن.زن عموی من کلا افکار پوسیده ای داره مثلا میرفتیم عروسی عمرا نوشابه اش رو نمیخورد میگفت چی بابا میرم خونه خودمون ی جورایی براش افت کلاس داشت.همیشه فامیل پشت سر مسخرش میکردن.الان چن ۵ ۶ ساله بخاطر همین افکار اشتباهش راجب همچیز هیچکدوم از فامیل باهاش ارتباطی ندارن فقط با دوستاش رفت وآمد داره
همین دیگه بعضی ها خودشون میترن کسی خونه اشون چیزی بخوره!میرن مهمونی نمیخورن که دیگران هم خونه اشون اومدن نخورن!
بی ادبی یعنی بچه بادست کثیف ومیوه ای که آب ازش میچکه این ور اون ور خونه بره!
نه اینکه عاقل نشسته درخواست میوه میکنه!بهش ندی!یه الو‌وچندتاالوکسی پولداریافقیرنمیکنه
ربط داره واقعآ بچه همسایمون اومد خونه دخترم موز زیاد دوس داره چنتایی گذاشتن جلو تلوزیون وخوردن دختره گفت واااای خاله گذاشتی بخوره گفتم ایرادی نداره عزیزم بخور گفت خاله آخه من اگه تو خونه مثلا صبح تخم مرغ بخورم باز بعدازظهر دلم بختد مامانم منو میکشه یا میوه یکی بخورم بیشتر نمیزاره خیلی اعصابم خورد شد وضع شونم خوبه حالا نگی طفلیا ندارن از اونجا شد ک حدس زدم ی عده اینطورن ولی خدارو شکر ن ما نه شوهرم سر خوردن از این فکرای پلید نداریم
