خدایا دوباره دیشب خواب رعنامو دیدم توخواب میدونستم مُرده با توپ پُربهش گفتم چرانمیای به خوابم منو چقدر منتظرگذاشتی تونمیگی من نگرانتم دلم برات یه ذره شده من همینجورحرف میزدم رعنابهم لبخندمیزد یهویادم اومد بهش گفتم حالت خوبه اون دنیاچجوریه بازم بالبخندبهم گفت بهم اجازه نمیدن برات ازاون دنیابگم ولی نگرانم نباش خودت یه روز میای پیشم اون دنیارو میبینی بهم گفت اینقدر گریه نکن من و داداشم جامون اون دنیاخوبه نگرانمون نباش بهم گفت خواهری ناراحت من نباشیا 😭😭صبح بیدارشدم ازاین خوابم یه کم دلم آروم شدفقط ازاین ناراحتم چرانتونستم بغلش کنم 😭😭 رعنا جون 8 روزه نیستی برام مثل یه عمره چجوری نبودتو تحمل کنم خیلی حالم بده بمیرم برات که هروقت زنگ میزدم میگفتی خواهر ناراحتم یه کم باهات حرف میزدم میخندیدی میگفتی هروقت بهت زنگ میزنی حالمو خوب میکنی حالا من چی هیچ جورحالم خوب نمیشه😭😭 مگه هنوز مرگ رامین و خاله رو فراموش کردم غم نبودتنورو چجوری تحمل کنم خداااااااا بسمه کمکم کن غم نبود عزیزام ناراحتی خانوادم غصه عزیزام بسمه بخدا بسمه تحملم تموم شدش خدایا به خداوندیت خستم دیگه جون ندارم کمکم کن 😞😞خواهری خودت توخواب بهم گفتی یه روزی میای پیشم اون دنیارو میبینی 😭😭 خدایا میدونم جای رعنا توبهشته ولی مواظبش باش خیلی تواین دینا سختی کشید زجرکشید آرزهاشو باخودش برد زیرخاک خدای خوبم هواشو داشته باش 😞😞