2777
2789
عنوان

تاالان داشتم گریه میکردم

1008 بازدید | 79 پست

شوهرم هیچ جوره بهم نزدیک نمیشه تازمانی ک اعتراض کنم.بعدازبارداری وزایمانم شوهرم ازاین روب اون روشده.بهم نزدیک نمیشه.میرم پیشش بغلم نمیکنه.همش دوس داره ازم دوری کنه.نمیدونم چش شده.بخدادارم باگریه مینویسم.

لباسای خوب می پوشم ارایش میکنم.اصلاانگاربراش مهم نیس...

چندباری نشستم گریه کردم قول داد که خوب بشه دوروزوانمودکردکه مث قبله.بعدش بازهمون اش وهمون کاسه...

دوس دارم بزارم برم بلکه یکم ب خودش بیاد.ولی بچموچیکارکنم.برم ب خانوادم چی بگم.بگم التماس شوهرمومیکنم بغلم نمیکنه.

یادم نمیاداخرین رابطمون کی بوده. اونم ب درخواست من بوده.

میرم بغلش میشینم همش سعی میکنه خودشوبکشه کنارک یه وقت نگم بغلم کن.

افسردگی گرفتم.همش میگم اگ برم بچم چی میشه پس.طاقت دوریشوندارم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2803

اونم افسردگی بعد زایمان گرفته

🍟لطفا من لایک نکنید عشق واقعی مال پدر و مادر🍭اگه یکی مثل اونا دوست داشت ادعای عشق بکن همونایی ک بدون ارایش با معمولی ترین لباس با موهای ژولیده با تمام داد و بیداد هات دوست دارن🧸🍂🍁

عزیزم چه بد خیلی سخته خدا انشالله عشقتو تو دلش زنده کنه

دختر قشنگم پسر پهلونم مامان عاشقانه دوستون داره ای کاش همیشه بچه بودید آخه هرچی بزرگتر بشین فاصله ما از هم بیشتر میشه من خستگی الان به جون میخرم فقط این روزا زود تموم نشن همیشه برقرار باشین منتظر یه نی نی باشین به زودی 😍💋
2804
2805
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792