اصلا من باورم نمیشد بعدشم بلند شدن رفتن با دوس پسراشون عرق بخورن😨زنگ زدن به شوهراشون گفتن کارشون تو آرایشگاه طول کشیده آخر شب برمیگردن خونه بعدکارشون که تموم شد رفتن پی کارشون تا آخر شب😑
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مقصر اصلی اون دونفرن که اجازه میدن نفر سوم وارد رابطه بشه ...
❤دنبالِ مردی نباش که موهاتُ ببافه ... مـردی رو بخواه که بتونی بدونِ ترس باهاش رویا ببافی ...مردی که بلد باشه برات لاک های رنگ و وارنگ بزنه خیلی جذابه ولی از اون جذاب تر مردیه که بتونه دنیاتُ، خوابهاتُ رنگی کنه ... مردهایِ زیادی بلدن درِ ماشین رو برات باز کنن اما مردایِ کمی هستن که بلد باشن گره هایِ کورِ اخم هاتُ، گرفتگیِ دلتُ باز کنن ... میشه کفشِ پاشنهدار پوشید و برایِ زمین نخـوردن به مردهایِ زیادی تکیه کرد اما مردی که تکیهگاهِ روزهایِ بی کسیات باشه و پناهِ بیپناهیات کجا و مردهایِ موقتیِ یه روزه و یک ماهه کجـا ... عزیزم مردهایِ زیادی هستنـد که بلدن با کارایِ جذاب سرِ ذوقت بیارن اما موقتی و زودگذرن ... جذابیتشون یه جایی ته میکشـه ... میدونی آخه آدما از یه جایی به بعد از خودشون نبودن، از خوب بودنهایِ الکی و اجباری خسته میشن ... اونوقته که یا میرن یا بد میشن ... اما مردهایِ واقعی اونهایی که بلـد نیستن خیلی کارایِ فوقالعاده انجام بدن ، همونا که میتونن امروزتُ بسازنُ فـرداتُ ، اومـدن که بمـونن ... اونایی که با تمامِ معمولی بودنشون، جـذابن و با همه یِ سادگیشون فوقالعاده ...این مـردا یه قلبِ صاف دارن که تقدیمت میکنن و "دوستت دارم"هاشون نفوذ میکنه تهِ تهِ روحت و عشق تهنشین میشه تو دلت ... اگه یکی از همینهارو داری، یه جایِ خوب تو دنیات قایمشون کنُ تا میتونی دوسشون داشته باش ... خدا تعداد محدودی ازشون ساخته و یه نمونهاشُ واسه تو کنار گذاشته ... از دستش نده❤
خودم واسم اتفاق افتاده که میگم وقتیم بهش پبام دادم میگفت من یک تار مو نامزدمو به صدتا مثله شوهرتو نمیدم گفتم خو اگر تارموش به شوهرمن نمیدادی تا 2 نصف شب لاس نمیزدی زنگ نمیزدی براش عوضی! بااینمه ازاین قضیه یکماه دوماه گذشته بود بازم پیام داده بود روگوشی خجالت نمیکشن مشتی هرزه
آره بابا خیلی دوره و زمونه بد شده من خودم دیگه ازدواج نمی کنم از ترس خیانت به نظرم به ریسکش ن ...
دیگه اونجوریام نیست ولی سعی کن تو ازدواج به نظر خانواده ها احترام بذاری و با سلیقه ی خودت انتخاب نکنی اینجور زندگیا بنظرم بهترن نه اینکه خودت نخوایا منظورم اینه خانواده ی دوطرف راضی باشن
زندگی مثل مادرت نیست که برای شام صدات کنه،زندگی ولت میکنه تا ازگشنگی بمیری😐خدایا مراقب آدم های خوب زندگیم باش...