2777
2789
عنوان

خاطره ترسناک من 👻👻👻

| مشاهده متن کامل بحث + 1521 بازدید | 168 پست

بعد اون قضیه هرروز تن و بدنمون کبود میشد

یه شب نوشین و مائده رو تخت خواب بودن دیدن تخت میلرزه با لرزشش بیدارشدن دیدن کشو تا ته بازه🤦🏻‍♀️

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

تو اون چندروز همش وسایلامون گم میشدن همون کلاهم که بالاتر گفتم سه چهار بار گم شد و جاهایی پیداش میکردیم که اصلا امکان نداشت اونجا بوده باشه، یا یبار 
تو کیف‌دخترخالم چهارتا پنج هزارتومنی و چندتا ده تومنی بود و یه پونصدی، رفت سر کیفش دید ده تومنیا هست پنج تومنیا غیب شده بجاش سه هزارو هفتصد پول خورد تو کیفشه🤦🏻‍♀️

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃

یه روزم رفته بودیم خونه خالم یعنی خونه سحر اینا
که دستشوییشون بیرون اتاقه، ساعت نزدیک ۳‌صبح اینا بود ما تو ایوون نشسته بودیم دیگه گفتیم تک تک پاشید برید دستشویی‌ که بریم تو، همه یکی یکی رفتیم نوشین که رفت ، خودش بعدا تعریف کرد گفت تو دستشویی که بودم قلبم داشت در میومد یه استرس بد گرفتم 

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃
2803

انگار یه بلایی قراره سر تو بیاد انگار قراره بمیری
دستمو مایع زدم ولی همینطوری آب نکشیده سریع اومدم بیرون دیدم یه چیزی که موهای بلند داره دوطرفش ریخته نمیزاره صورتشو ببینم دقیقا بالا سرت وایساده خم شده روت دستاشو باز کرده

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃

که اون صحنه ما اونجا نشسته بودیم دیدم نوشین سریع اومده بیرون رنگ صورتش پریده به بالا سر من نگاه میکنه میگه فاطمه تو بدو برو داخل بدووو که همه دوییدیم تو

من که از ترس گوشیمو یادم رفته بود بیارم از بیرون یکی از بچه ها رفت گرفت

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃
2804

این فعلا آخرین چیزی بود که اتفاق افتاد واسمون🙂

خداارو شکر دیگه اذیت نشدیم فقط مائده و سحر خیلی تنشون کبود میشه البته الان پیش هم نیستیم

میگذَره اَز گُناهامون اونکه اَز آرِزوهامون گُذشت..🙃🍃
2805
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز