واي ٢٩سالمه ازاونجور چيزا نديده بودم طفلي خيلي مريض بود٦-٧ماه بود شوهرمو هانومش پرستاريشو ميكردن از سر شب هي بدن درد داشت بي تابي ميكرد ميگفت برام امپول بزنين خيلي حالم بده منم گفتم بابا ماساژت بدم گفت بيا داشتم ماساژش ميدادم اروم شد گفت محكمتر گفتم ميترسم دردت بيا گفت نه خوبه يه كم خوب پشتشو مالوندم اومدم نشستم بعد گفت بيا دوباره باز سينه ش درد ميكرد ماساژ دادم بعد گفتم بابا برگرد به پهلو تا پشتتو بمالم داشتم ميماليدم ديدم داره شل ميشه سرش هي با دست من داره به طرف بالش ميره واي خدا منو مادرشوهري بوديم واي نميدونين من چي شدم گفتم عع عع بيا بيا ببين چي شد سرش داره ميره چشاش رفت بدنش شل شد دستاش افتاد من جيغ وداد كردم جونش درنيومد هي مادرشوهر گفت سوس صدا نكن پيش مريض داد بزني جونش درنمياد اذيت ميشه واي خدا نميدونين چه حالي داشتم اون لحظه شوهرمم نبود بعد نمرد صداي نفساش خر خر شد عميق نفس كشيد بعد ديگه گفتيم حتما حالش بد شده مثل هميشه با شوهرم اومديم شام بخوريم كه عع مادرشوهر گفت بيايين حالش بد ميشه تا ما برسيم ٥دقيقه بود جون داده بود
تیکر هدفمه حامله نیستم.تویی که داری این امضا رو میبینی...آره خود تو یه لبخند گشاد بزن اینجوری آفرین الاان خوشگل شدی دیگه نشینی غصه بخوریا همه چی درست میشه...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
مادرشوهرت سروصدا نکرده ک جونش قشنگ دربیاد دیگ:/ چ دل و جرعتی
نه راست میگه اگه پیش مریض جیغ بزنی جونش در نمیاد خود مریض اذیت میشه مثل مادر بزرگ من
بیشعوربودن زمان و مکان نمیشناسه آدم بیشعور همه جا خودشو نشون میده لطفاً یکم شعور،چه سرنوشت غم انگیزی دارد کرم ابریشم تمام عمر پیله میدوزد ولی به فکر پرواز است...،کجایی سهراب،آب را گل کردند زخمها بر دل عاشق کردند، که همین نزدیکی عشق را دار زدند،همه جا سایه دیوار زدند،گفته بودی قایقی خواهم ساخت و دور خواهم شداز این شهرغریب...،قایقت جا دارد؟من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم......
وای از این حرف ک سروصدانکنید ک طرف درحال مرگ اذیت نشه متنفرم
مابچه بودیم بابابزرگم خدابیامرز مریض بود چن روز تاپای مرگ میرفت و برمیگشت هی ما نوه هاهمگی دادو بیدادوگریه میکردیم عموم این حرفوزد گفت دیگ بیشترازاین اذیت نشه بابابزرگم