اون تو ي مغازه كار ميكرد شوهرش
من شوهرم كارمند رسمي
موقع عروسي تو ي سالي ك عقد بوديم كلي طلا خريديم جون من اصلا ولخرج نبودم همش جمع ميكرد ميومد برا من طلا ميخريد
خلاصه بعد ٩ماه و ي عقد خيلي مفصل ك بابام تو باغ تالار كرفت
كفتيم عروسي كنيم
با پولي كه داشتيم راحت واحت ميتونسيم ي خونه كوجولو بخريم
اما دوستم