2777
2789
عنوان

صبحانه به کوچولوهاتون چی میدین؟

327 بازدید | 31 پست

سلام عزیزان

دخترم ۱۴ماهشه،صبحانه به غیر از فرنی،دنت،خامه،حلوا ارده،پنیر چی بدم که دوست داشته باشه؟؟؟

 يك دختر دارم شاه نداره  

پوره ی میوه هم خوبه

تا حالا به برگه های کاغذی دفترتون توجه کردین ...!؟ظاهر آرومی داره و بی خطر به نظر میاداما وقتی به دستت کشیده میشه و دستتو میبره سوزش وحشتناکی داره ...خیلی از آدم ها هم همینن مثل برگه های کاغذ یک دفتر آروم و بی خطر به  نظر میان ...اما یه جایی که انتظارشو نداری جوری بهت زخم میزنن که علاوه بر شوکه شدن !زخمش سوزش عمیقی تو قلبت ایجاد میکنه و سالیان سال فراموشت نمیشه ...حواسمون به آروم های پرخطر زندگیمون باشه 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

2803

دختر من ده ماهشه

پورج با میوه

اوت میل یا موز

نون تست و کره بادم زمینی

غیر اینا که کفتی

مادربزرگ مادرم زن قشنگی نبود اما مردم میگفتن مهره مار داره بعضیام میگفتن ساحره س. همه عاشقش میشدن. مرد و زن. مرید زیاد داشت، خیلی زیاد. هر جا مینشست همه جذبش میشدن. زیاد میدونست. عجیب بود. شوهرش انقدر عاشقش بود‌ که کور شده بود. چشمش فقط “خانوم” رو میدید. زندگی رو به پاش ریخت، جوونیشو ،عشقشو،مالشو. براش دیوان شعری هم گفت. تا “خانوم” غذا نمیخورد او‌ لب به غذا نمیزد تا “خانوم” تایید نمیکرد او هیچ کاری نمیکرد.” خانوم” که مرد دو روز و ده ساعت بعد او‌هم از غصه دنیا رو ترک کرد.............................من دنیا امدم. روزی روی پای پدرم نشسته بودم شیرین زبونی میکردم، پنج سالم بود. “خانوم”طولانی نگاهم کرده بود و به مادرم گفته بود: ساویس مهره مار داره...❄️💎                                      🤍من یک عدد غواصم🏊🏻‍♀️ دنیای زیر آب خیلی قشنگتر از دنیای روی آبه..🖤 🧜🏻‍♀️🐬🐋      امضام زندگیه خودمه.       
2804

سوپ 

مرغ آب پز 

      در اطرافم گاهی زنانی را می بینم که خود را قوی و مستقل نمی‌بینند،متکی به شخص دیگر که گویی صاحب اختیار تمام رفتار اوست و به این برده داری نوین هم حتی افتخار میکند!لذت میبرد وقتی مردی به او می گوید:این را نپوش بدنت پیداست!شالت رو جلوتر بیار!جلوی مردان دیگر نخند!زنانی که گاهی صحبت از برخی کارها که می‌شود می‌گویند:این کار من نیست! من یک زنم!زنانی را دیدم که موهایشان سوخته اما باز هم اصرار به موی بلند و رنگ کردنش دارد،بدنی خوب و معمولی اما اصرار به عمل های زیبایی دارد"برای خوشامد دیگری، برای رضایت دیگری!"آخر میدانی میگوید مرا اینگونه می پسندد!اینگونه دوستم دارند!زنانی را دیدم که زنان دیگر از هم نوع و هم جنس خودش را بخاطر نوع پوشش متفاوت، اختیار و انتخاب آزادمورد قضاوت و سرزنش و گاهی تمسخر قرار می‌دهد..همیشه دلم میخواست جلوی این زنان بنشینم و بگویم:تو قوى هستىو ميتوانى!نه وسیله ای برای خوشامد دیگرانو نه وسیله ای برای ارضای دیگریتو میتوانی مستقل باشیاز تنهایی نترس و برای حقوقت بجنگمیتوانی خودت صاحب اختیار بدن، افکار و رفتارت باشی بدون آنکه کسی آنرا تأیید یا رد کند..و البته که بخاطر زن بودن و حرف دیگران خودت را از آزادی هایی که هر انسانی باید داشته باشد محدود نکن؛بخند حتی با صدای بلند!مسافرت برو حتی تنهایی!تو خیابون قدم بزن و زیر لب آواز بخون!لاک و رژ لبی که دوست داری رو بزن!و منتظر سرزنش هیچکس نباش!.تو مسئول فکر پوسیده دیگران نیستی پس خودت باشو از همین لذت ببر!از زن بودنت لذت ببر!محمدرضا برخوردارى

عدسی

تخم مرغ

شیر

از این غلات ها که توو شسر میریزن مثه چی پف

دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد...   وزن بعد زایمان 115...هدف اول... 110❌هدف دوم.. 105❌هدف سوم.. 100❌
2805

من تخم بلدر چین

پنیر

عسل

مربا خودم ساز

گاهی بخام خیلییی ناپرهیزی کنم شکلات صبحانه

من این روزا ی حال دیگه ای دارم......جهان من لباس تازه میپوشه...‌‌منو تو دیگه تنها نیستیم چون که....خداباما نشسته چای مینوشه.....
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792