تجربه یک:
من یک خانم لهستانی هستم که با یه مرد ایرانی ازدواج کرده.اوایلش(اوایل رابطه)اون مرد عالی بودش شایدم من یکم ساده و زود باور بودم.کل رابطه مربوط میشه به اون!همش راجب خودش حرف میزنه,هرموقع رابطه ایی(اینجاشو نمیگم که تاپیک نترکه)ما همیشه خونه ی مادرش هستیم و همیشه مجبورم از اینکه پسرشون چه شکلیه بشنوم با اینکه ما ده ساله که باهم داریم زندگی میکنیم باهم(همون تعریف مامانمای ایرونی از پسراشون)تمام چیزی که ازش صحبت میکنن ایران هست اینکه ایران چقد شگفت انگیز هست(عقده این خانواده شوهرش😐)ما باهم دیگه صاحب یک دختر هستیم ولی همه ی مسئولیت های(بچه)بر عهده ی من هست.ازشون(ایرانیا)دور بمونید.
تجربه ی دو:
تجربه ی من تجربه ی خوبی نبود.زمانی که من از لحاظ فیزیکی بهم تجاوز شد/ازم سواستفاده شد(کتکش زده)به نظر میرسید که خانوادش خیلی راجب این موضوع اهمیت نمیدن.بیشترِ اونا میگفتن که تقصیر من بود(اینکه کتک خورده حتما یه کاری کرده همون جمله معروف نی نی سایتا که میگن حتما یه کاری کردی کتکت زده)به نظر میرسید اونا نمیدونستن زن ها تو امریکا حق و حقوقی دارن,تفکرشون عقب مونده و اولیه بود(مثل انسان های اولیه بود)شاید این طبیعی باشه که بهت ظلم بشه(منظورش اینه شاید برای زنای ایرانی طبیعی باشه)ولی من اجازه ندادم تو طول ازدواجم کتکم بزنه.من امریکایی هستم ولی اون نیست خیلی بد شد که نتونست پروسه ی گرفتن گرین کارتشو به اتمام برسونه(انگار واسه اقامت باهاش ازدواج کرده بود و الان طلاق گرفتن).
مرد ایرونس اخلاقش تکه چه ایران باشه چه نباشه😂😂😂ابرومونو بردن😐