منم توماشین بغض داشت خفم میکرد
بی صداگریه میکردم
اومدم توخونه های های گریه کردم
دوس داشتم برم رویه کوه بلندیایه جایی که هیشکی نباشه بلنننندددددازته دل جیغ بزنم دااادبکشم
دخترم باگربه بهم گفت کاش من داداش بودم توالان خوشحال بودی😢
ازخودم خجالت کشیدم
گفت خب ماماابجی ام خوبه😢