مامان عسل و غزل جون بازم خوبه دیگه یکسال تولدم همسرم منو برد رستوران و دیگه از کادو هم خبری نشد اون موقع بهش چیزی نگفتم چون خیلی بابت رستوران و غذا هزینه کرده بود فکر کرد هدیه بزرگی داده خخخ منم خوشحالیمو فقط بروز دادم اما برای مناسبت بعدی که گفت بریم رستوران گفتم رستوران که نشد هدیه باشه برای تولد خودت بریم رستوران
( تولدم نزدیکه دیشب همسرم بهم گفت برای تولدت بریم رستوران البته به شوخی و منم باز پاسخ دادم رستوران باشه برای تولد خودت ) اینا رو گفتم که بدونی همیشه از هدیه خبری نیست باید جام محبت مردها لبریز بشه تا اونا هم شروع کنند به محبت کردن عزیزم شما به سورپرایز کردن و محبت هات ادامه بده البته خوبه بدون انتظار باشه تا اذیت نشی گاهی هم هدیه ها معنویه
گروه های قرار عاشقی جالبه که مثلا 40 روز بی دریغ به همسرتون محبت کنید و به استقبال برین و بدرقه اش کنید بهش پیامک بزنید روی اینه جمله عاشقانه بنویسید بعدش ناخداگاه زندگی تغییر میکنه هرچند کوچک .... چون خودمون تغییر میکنیم یک امتحان ساده براى ارزیابى خودتون… جاى ساعت دیوارى خونتون را عوض کنین میبینید که تا ماه ها هنوز روى دیوار ناخوداگاه دنبالش میگردین!!! .ذهن شما براى قبول و پردازش تغییر یک ساعت ساده و بى احساس نیاز به چند ماه زمان داره پس انتظار نداشته باشید تغییرات بزرگتر را در زمان کوتاه و بدون مشکل قبول کند… هرگز . هرگز .. هرگز … نا امید نشیــــــــــد… تلاش،پشتکار ،امید رو سرلوحه همه امورات زندگی تون کنید. پس شما محبت کن و احترام بزار بهش اقتدار بده تحسینش کن مطمئنا پاسخ مثبت میگیری .... صبور باش
خیلی این موضوع اذیتم میکنه . اون اوایل که دیگه خیلی برام سخت بود . الان کم کم عادت کردم . دیگه مناسبتا تو خونه ما رنگ و رویی نداره . 
روز تولدم اصلا خوشحال نیستم .
بعده هشت نه سال زندگی ...
