تنبلی موقوف ( پایان دادن به حالتهای افسردگی و سستی و بیحالی در زندگی)

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

مرحله شماره 5: فھرست را به یک برنامه تبدیل کنید . کارھایی را که به
صورت لیست در آورده اید اولویت بندی کنید. مشخص کنید که چه کاری باید
قبل از ھمه و چه کاری بعد انجام شود . حتی اگ ر می خواھید برنامه خود را
قابل مشاھده تر کنید کارھا را به ترتیب اولویت در داخل مستطیل ھا یا
دایره ھا بنویسید . خواھید دید وقتی با این کار ھدف خود را به وظایف یا
کارھای کوچک تر تقسیم می کنید تا چه اندازه رسیدن به ھدف برایتان
آسان تر می شود.

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:21

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

با داشتن ی ک ھدف مکتوب و یک برنامه منظم و سازمان یافته کارایی و
توانایی شما بسیار بیشتر از فردی خواھد بود که ھدف ھا یش را در ذھنش
نگه می دارد و با خودش حمل می کند.

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:21

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

مرحله شماره 6: فوراً کار را بر اساس برنامه شروع کنید . ھر کاری که
می خواھد باشد . برنامه متوسطی که بسیار خوب اجرا شود بھتر از یک
برنامه عالی است که ھیچ اقدامی در جھت اجرای آن انجام نشود . در راه
رسیدن به ھر موفقیتی اجرای برنامه از ھمه چیز مھم تر است.

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:22

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

مرحله شماره 7: تصمیم بگیرید که ھر روز برای آنکه قدمی به سوی
ھدف اصلی بردارید کاری انجام دھید . این کار یا فعال یت را در برنامه روزانه
خود بگنجانید . ھر روز تعداد صفحات معینی در مورد موضوع مورد نظر خود
مطاله کنید، به سراغ تعداد مشخصی از مشتری بروید، مدت زمان معینی
ورزش کنید، از یک زبان خارجی تعداد مشخصی واژه ھای جدید یاد بگیرید .
ھرگز یک روز خود را بیھوده تلف نکنید . حرکت به جلو را ادامه دھید . وقتی
حرکت را شروع کردید به پیشروی ادامه دھید . متوقف نشوید. ھمین استواری و ثبات قدم به تنھایی می تواند شما را تبدیل به یکی از فعال ترین و
موفق ترین افراد نسل خود کند.
داشتن ھدف ھای مکتوب تأثیر بسیار خوبی روی قدرت تفکر شما دارد . به
شما انگیزه ی کار و فعالیت می دھد. قدرت خلاقیت شما را تقویت می کند،
انرژی بخش است و بیش از ھر عامل مؤثر دیگری به شما کمک می کند تا
بر تنبلی خود پیروز شوید.
ھدف ھا سوخت و انرژی آتشدان موفقیت ھستند . ھر چه این ھدف ھا
بزرگتر و روشن تر باشد برای رسیدن به آنھا مشتاق تر می شوید. ھر چه به
ھدف ھایتان بیشتر فکر کنید تمایل و اشتیاق درونی شما برای دست یابی
به آنھا بیشتر می شود. ھر روز به ھدف ھایتان فکر کنید و آنھا را مرور نمایید .
ھر روز صبح فعالیت تان را با مھم ترین کار آغازکنید . این کار می تواند شما را
به مھم ترین ھدفی که در حال حاضر دارید، برساند

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:22

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

قورباغه را قورت بده !
ھمین الآن یک کاغذ بردارید و ده ھدفی که می خواھید در سال آینده به
آنھا برسید لیست کنید . این ھدف ھا را به صورتی بنویسید که گویا یک
سال گذشته است و آنھا ھمگی به تحقق پیوسته اند. در نوشتن
ھدف ھایتان ا ز زمان حال و ضمیر اول شخص استفاده کنید، ھدف ھا باید
با صراحت و با قطعیت بیان شوند . با این کار ذھن ناخود آگاه شما
من ... تومان در � : بی درنگ آنھا را تأیید می کند. برای مثال می نویسید
من سوار اتومبیل � و یا � . وزن من ... کیلو گرم است � یا � . آمد دارم
� . ... ھستم
سپس ده ھدفی را که نوشته اید مرور کنید . از میان آنھا ھدفی را انتخاب
کنید که رسیدن به آن بیشترین تأثیر را در زندگی شما می گذارد . این
ھدف ھر چه که ھست آن را روی یک برگ کاغذ بنویسید، برای رسیدن به
آن مھلتی تعیین کنید، برنامه ریزی کنید طبق برنامه دست به کار شوید و
ھر روز برای دست یابی به ھدف مورد نظر کاری انجام دھید . ھمین تمرین
به تنھایی می تواند زندگی شما را دگرگون کند!

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:23

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

سمیه(_مامان_امیرابوالفضل)

مدیر استارتر

عضویت: 1388/03/05

تعداد پست: 4118

دوست جونا موفق باشید

برنامه امروز من گردگیری

جمع آوری ظروف و مرتب کردن لباسهاست

افطار هم که خونه مامان جون

*****ذهنم آشفته، خواب هایم پریشان، خنده هایم فتوشاپی ، درد و دل هایم با دیوار فیس بوک و وبلاگ ! میزان همدردی ها هم با نظر !!! و تکرار پشت تکرار... *******

1390/05/14

|

12:24

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

اصیلا6

عضویت: 1389/05/02

تعداد پست: 357

مرسی مامان سمیه جون از مطالبت

واما برنامه فردای من....

بردن دخترم پیش دکترش برای چکاب ماهیانه


مرتب کردن کمد لباسام بعد از 3هفته


آماده کردن افطار برای همسر گرامی

http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=677960
سفارش انواع تابلوهای مدرن، طرح برجسته وآبستره
بااین تابلوها فضایی متفاوت وزیبا در منزل ایجاد کنید

1390/05/14

|

17:39

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

لپ_گلی2

عضویت: 1389/08/10

تعداد پست: 1228

مامان نخودی جون ونیکی جون وشیوا جون ممنونم از صحبتاتون خیلیییییییییییی خوب بود...........دعام کنید بتونم با این شرایط کنار بیام.......................بعضی وقتا به خدا میگم خدایا تو گوش نده چون ناراضی بودن من از این شرایط ناشکری....................ولی چه کنم.....................خیلییییییییییییییی ممنونم.

1390/05/14

|

18:32

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_نارنجی1

عضویت: 1389/07/06

تعداد پست: 1685

سلام دوستان من اینجا تازه واردم. از پست هاتون خیی انرزی گرفتم.برنامه فردای من:

رفتن پیش خیاط برای سفارش لباس

گردگیری خونه

انجام چندتا کار خرده ریز که مدتهاست مونده. فردا شب خبر کارامو بهتون میدم

1390/05/15

|

01:36

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نیکی249

عضویت: 1389/08/18

تعداد پست: 553

سمیه جان خسته نباشی،

حسابی مشغول هستی، مطالب کتاب هم خیلی عالی هست من که سعی می کنم قورتش بدهم. البته هر روز فقط چند پاراگراف، چون یک دفعه توی گلوم گیر می کنه.

1390/05/15

|

05:27

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نیکی249

عضویت: 1389/08/18

تعداد پست: 553

لپ گلی جان من مطمئنم با گذشت زمان همه چیز عادی و بلکه شیرین تر از قبل می شود البته اگر خودت بخواهی، شما باید از این به بعد زندگیت را با کوچولویت هماهنگ کنی، فعلا اولویت اول زندگی شما نی نی خواهد بود. چون خیلی کوچیکه و واقعا نیاز به شما داره،
کم کم بعد از شش ماهگی می تونی وقت بیشتری هم برای خودت و هم برای همسرت بگذاری.
البته منظورم این نیست در طی این شش ماه خودت یا همسرت را فراموش کنی،
ولی خب شاید نتونی مثل سابق به میهمانی، گردش، مسافرت و .... بروی.

تحمل کن و مطمئن باش لذتش را خواهی برد. از تمام لحظات و ساعاتی که کنار فرزندت هستی نهایت لذت را ببر.
من الان که به گذشته بر می گردم خیلی افسوس می خورم مخصوصا در مورد پسرم که فکر می کنم نه اون از دوران بچگی اش لذت برد و نه از من، همش اصرار داشتم زودتر بزرگ بشه،
همش آرزویم این بود که خودش بخوابه، خودش دستشویی بره، دیگه شیر نخوادش، خودش غذایش را بخوره، شیطونی نکنه و ....

حالا که شده ده سالش حسرت اون روزها را می خورم، ای کاش هنوز شیرخوره ای بود در بغلم، ای کاش هنوز نگران اینکه چرا پی پی نمی کنه بودم، ای کاش هنوز داشتم دندونهای در آمده اش را می شمردم، ای کاش بیشتر چهاردست و پا می رفت، و .....


اگر دوتا میهمانی را نرفتی اشکالی نداره، اگر یک هفته هم بخاطر نی نی از خونه بیرون نرفتی باز هم اشکالی نداره، اگر از دیدن صورت پرمویت در آیینه حالت بهم خورد باز هم اشکالی نداره، در عوضش یک موجود کوچولو داری که مال خود، خودت هست از وجودت هست که نیازمند به توست، اگه الان از محبت و عشق کافی سیرابش کنی، حاصلش را در آینده نه چندان دور خواهی دید.

هیچ وقت به مادری به عنوان یک وظیفه نگاه نکن،
با نهایت عشق به فرزندت برس، همانطور که در نهایت عشق با همسرت زندگی کردی.

1390/05/15

|

05:37

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نیکی249

عضویت: 1389/08/18

تعداد پست: 553

قابل توجه مامان نخودی عزیز:

الان خونه ما انگار که توش بمب منفجر شده باشه!!!!

از صبح تا ظهر هم خانه نیستم، احتمالا بعدازظهر هم خانه نیستم.

اگر یکسال قبل بود از شدت دلشوره حالم بهم خورده بود و هر جور بود سعی می کردم حداقل قسمتی از خانه را تا قبل از رفتنم مرتب کنم.

ولی حالا نه، به خودم می گویم چرا باید بلند شوم و نصف شبی کار کنم، مثلا اگر الان خونه بهم ریخته باشه چه اتفاقی می افته؟

گاهی از این ور بوم، گاهی از اون ور بوم می افتم

1390/05/15

|

05:42

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

نیکی249

عضویت: 1389/08/18

تعداد پست: 553

دوستان خوبم اگر موافق باشید در جهت پیشبرد اهداف اولیه این تاپیک هر هفته یک موضوع را جهت رسیدن به اهدافمان بررسی کنیم.

مثل برنامه ریزی
اهداف بلند مدت
بچه داری
همسرداری و .....

اگر موافق هستید لطفا نظرتان را بگویید.

1390/05/15

|

05:43

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

مامان_نخودی5

عضویت: 1386/10/08

تعداد پست: 1133

سلام به همه دوست جونا.. .. .. خوبین؟

مامان سمیه جان هزار بار هم که این کتاب رو بخونم بازم لذت می برم... یعنی اینکه من عاشق این کتابم... ممنون که میذاری خیلی خیلی خیلی ممنون... با اشتیاق منتظر بقیه اش هستم...

نیکی جون می فهمم چی می گی... منم دیشب از پیک نیک برگشتم... تا نصفه شب داشتم مرتب می کردم دلم نمی گرفت بخوابم.. ولی یه چیزی بگم؟ این جملات کتاب من رو عمیقا تحت تاثیر قرار داده.... دیشب اینقدر به من خوش گذشت پیک نیک که نگو.... هر لحظه اش رو بلعیدم... واقعا خیلی تاثیر داشت . فقط سعی کردم که خودم و بقیه لذت ببرن ... بی خیال لیست و کم و کسری و اینا شدم.. با همونها که داشتیم... (خیلی تلاش کردم ها... آخه بازم قند یادم رفته بود.چون قند خور نیستم خودم همیشه جا می ذارم.... آخه همیشه توی پیک نیک من حواسم به کامل بودن همه چیز بود . اما اینبار فقط حواسم به لذت بردن خودم و همسرم و پسرم و البته مهمونامون بود...... )

من عاشق این کتابم.... و بی صبرانه منتظر ادامه اش.....

در مورد بررسی مواردی هم که گفتی شدیدا موافقم و به صورت اصولی به نظرم از هدف گذاری شروع کنیم... و اول از همه هدف گذاری بلند مدت . چون زیر بنای بقیه است......

من در این تاریکی پی یک بره روشن هستم که بیاید علف تنهایی ام را بچرد.....

1390/05/15

|

23:54

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

ماهک178

عضویت: 1389/06/23

تعداد پست: 280

ســـلام دوستاى عزیزم من (عروسک) هستم که اسم و عکسمو عوض کردم...
یه مدت نیومدم،، مرســـى از مطالبِ قشنگتوووون :)
.
رااااستى امروز بعد از کلاس یوگا رفتم آموزشگاه رانندگى و بالاخره ثبت نام کردممم!!!!
بعدشم کلـى پیاده روى کردم و خرید کردم.
.
تاااازه دیروزم با شوهرم کلّ خونه رو تمیز کردیم و کلى خسته شدیم ولى خیلى خوب بود چون هر موقع میبینم همه جا تمیز و مرتبه یه عالمه انرژى میگیرم!
.
بازم میام و از حرفاى خوبتون استفاده میکنم... مرســى :)

1390/05/16

|

02:46

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب