اقا خانواده شوهرم خیلی ازما سطح پایین ترن وقتی من به شوهرم ج مثبت دادم همه باهامون قهرکردن
خاستگار دکتر مهندس ک فامیل درجه یک بودنم زیاد داشتم
هربار از شوهرم میپرسیدم ک چطور عاشق من شدی هردفه یه چی میگفت
یبار میگفت مامانم معرفی کرده
یبار میگفت داییم معرفی کرده
و....
نامزدی ما طولانی بود دوم دبیرستان اومدن خاستگاری
فک منم ۱۹یا۲۰عروسی گرفتیم
هیچی اقا این شوهرمن نگو تو ی رویتای پدریم ک خونه مامانش اونجا بوده منو دیده
بد من هیچ وقت ندیده بودمش
میگف ک مثلا وقتی میومده (چون شهردوری تپها زندگی میکردظ)میومده دید میزده مااومدیم یانه)مامان بزرگم میشه دخترداییش
بد میگفت هی میومدم تورونمیدیدم همش دلم میخاسته ببینمتو اینا
میگف که همش بخاطر من میومده پیش مامان بزرگم
من فقط اخرین عید قبل اینکه بیاد خاستگاریم یادمه اومد خونه مامان بزرگم ولی من اصلاااا نگاشم نکردم سرم توگوشیم بود مامانم صدا کرد شیرینیو بیار منم اوردم جلوش و رفتم تو اتاق
خلاصه بد کلی وقت اعتراف کرد ک خیلی وقت قبلش عاشقم بوده
خداییش توزیبایی هیچیییی کم نداشتم و چون وضمونم خوب بوده همیشه شیک بودم ینی یه مامتو رو دوبارتوتن من نمیدیدی توهفته
و بخاطر خوشگلیمم خاستگار زیادی داشتم حتی هم سنو سال خودم که میخاستن بیان منو بگیرین😂😂😂وقتی نامزد کردیم هی میومدن میگفتن بهم بزنین مابیایم خاستگاری
خلاصه که شمیدن اینکه چقد دوسم داشته و خودشو ب درو دیوار میزده تامنو ببسنه خیلی شیرین بود
البته ک ب من نمیگفت چون من ادم پرروییم خیلی سواستفاده میکنم از حرفاش😂😂😂😂😂😂
ازاین خاستگارای عاشق پیشه برا همه مجردا ارزو میکنم