2777
2789

بچه ها تا اخر بخونید لطفا به خالم هم فحش ندید برای سلامتیش دعا کنید واقعا نمی دونم چیکارش کنیم دیشب خواهرم گفت با این روال ببریمش اسایشگاه هرچند برامون سخته از طرفی خسته شدیم و زندگیمون به هم ریخته از طرفی دلمون نمیاد رهاش کنیم مامانم هم خودش به زور راه می ره و ... کارای بابابزرگم هم زیاده خوب سنش خیلی بالاس مامانم به چند نفر برسه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

2803

خالم قبلا تو یه شرکتی کار می کرد یه درامد خوب داشت اون وقتا خیلی خوب بود البته کلا از اول زیاد ایراد گیر و غرغرو بود ولی از طرفی خیلی باحال و شوخ هم بود بچه ها خالم به خاطر سختگیری زیاد و ... ولی بعدها انقدر بداخلاق شد که هر وقت می رفتیم خونشون کلی تیکه بارمون می کرد یا می گفت زشتین یا اینکه چقدر داهاتی هستین به باباتون رفتید حالا جالبه همه از خوشتیپی و خوشگلیه ما می گن و بابام توی فامیل یه سروگردن از همه بالاتره هر چی هم می گذره بیشتر به وجودش افتخار می کنم ازدواج نکرده و چند ساله سرطان روده گرفته و مدتیه که گفتن سرطان خون هم داری یه خاله و دو تا داییام ایران نیستن فقط یه دایی دارم ایران این خالم سالهاس با هیچ کس رفت و امد نداره همش می گه فامیل چشمشون دنبال اموال ماس چشمون می زنن و ... حتی به ما هم می گه به شوهرخواهرام توهین می کنه خلاصه اینکه دو ساله به شدت مریضه انقدر بابا بزرگمو اذیت کرد اونم از خونش رفت و اطراف تهران یه خونه داشت رفته اونجا ما هم در هفته چند بار می ریم بهش می رسیم و یه و پرستار هم داره خالم هم تو یه آپارتمان 320متری تو یکی از مناطق بالای تهران که تنها توش زندگی می کنه دوسال پیش وقتی شیمی درمانی می کرد می رفتیم پیشش همش می گفت نیاید بیمارستان با من خجالت می کشم از ادما شماها باهامین داهاتیا و ... ولی ما تحمل می کردیم بعد هم میاوردیمش خونه بعد هم میاوردیمش خونه می گفت خونه به اون بزرگی رو باید کامل کامل تمیز کنید در و دیوار همه چیز اونم خونه ای که فقط سه دست مبل توشه به پرستار و کارگر هم اصلا اعتماد نمی کنه می گه هر چند شماها دزدید مثل اونا ولی می دونم برای پول سرمو نمیبرید همزان در و دیوار تمیز می کردیم و غر می شنیدیم و داد و بی داد که بی عرضه ببین چقدر شلی از یه طرف براش می رفتیم خرید و ... اونم چه خریدی مثلا یهو به من با 50کیلو وزن می گفت باید بری گوشت و مرغ بخری حتما هم از اونجایی که من می گم

منم بابام مریضه.مامانمم هم کمرش شکست اگرتوان داشتم خودمو میکشم ازدستشون

من زنم.... در گلوی زمین گیر کرده ام قدری حرف می خواهم و کمی آزادی!!! دوباره سیب بچین حوا من خسته ام بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند‏‎‏‎‏‎‏
2804

دیشب یه نفر توپذیراییمون صدای نفساش واضح میومد من هردوبارداریم چیزای عجیب غریب توخونه زیادمیبینم مثلا جانمازوبازمیکنم یه لحظه سرمیچرخونم میبینم مُهر عمودشده بچه اولم سقط شد برای سلامتی این نی نیم دعاکنید من توهمی نیستم بخدا

انشالله خدابه همه ی منتظرا جوجه بده جوجه ی منم به حق صاحب وقت سلامت باشه همیشه و الهی هیچ مادری بابچش امتحان نشه ..دوستتون دارم عشقا.
2805
2801
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز