2777
2789
عنوان

انتقال تجربیات مامانهای آبان 88

| مشاهده متن کامل بحث + 57422 بازدید | 687 پست
مهدیه اگه شونصد بار پامیشه لابد میخواد دندون در بیاره دو هفته پیش سوژین حدود چهار پنج شب از شب تا صبح شیر میخورد طوریکه من کلا نمیتونستم بخوابمو میگفتم اگه اینجوری باشه باید از شیر بگیرمش بعدش یهو دیدم چهار تا آسیابش دو تا بالا دو تا پایین با هم در اومد و بعد از اون شبها تا صبح قشنگ میخوابه فوقش یه بار پاشه
یک سوال
اگه میشه لطف کنید جواب بدید:


تارا یک سری کارهایی رو که قبلا خودش انجام میداد و مطمئن هستم که بلده رو دیگه دوست نداره انجام بده و میده به من و ههههههههههههههه میکنه که من انجام بدم مثلا انداختن شکلها تو سوراخهای استوانه هوش قاشق دهن گذاشتن و ......... بچه های شما هم این رفتار و دارند؟
امید دارم، پس هستم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



ویانا رو برده بودم چشم پزشکی واسه چک اپ
چند تا نکته گفت دکتره گفتم اینجا بد نیست بنویسم
واسه پیشگیری از ضعیفی چشمشون
1 تا قبل 2 سالگی اتاقشون موقع خواب تاریک مطلق باشه
2 بعد از 2 سالگی چراغ خوا ب اگه خواستید بگذارید نور ابی ملایم
3 هفته ای یبار پودر 7 مغز قاطی سرلاکی چیزی بکنید بدین بخورن
4 مصرف سبزیجات زرد ونارنجی
من فکر میکنم نرس از تاریکی رو بچه ها به مرور از ما میگیرن حتی ممکنه با جمله تشویقی دخترم از تاریکی نمیترسه! سوژین مدتها توی تاریکی ممکنه توی اتاقش دنباله یه اسباب بازی بگرده،یه وقتایی از تنهایی میترسه و زیاد خوشش نمیاد تنها باشه ولی امتحان کردم روشنو تاریک بودن براش مهم نیست
مهدیه جون مرسی از راهنماییت. منم شبا تو اتاق پارسا یه چراغ خواب کوچولوی سبز ملایم روشن می کنم. اونم بیشتر واسه خودمه که می خوام براش شیر درست کنم اشتباه نکنم وگرنه بعید می دونم پارسا هم بترسه. اصولا اونم تو جای تاریک وارد میشه و ترس خاصی نداره و شاید بیشتر از اینکه نمی تونه دور و بر رو ببینه و فضولی کنه دوست نداره تو جای تاریک طولانی بمونه.
مام جون پارسا هم شدیدا اینطوریه. اولا که نمی دونم چرا دوست داره همه کار رو من براش انجام بدم در حالیکه خودش هم می تونه. مثلا وقتی براش کتاب مب خونم. انگشت من رو می گیره و میذاره رو عکس حیوونا و نه خودش. یا گاهی که می خواد کاری کنه مثل روشن کردن وسیله ای دست من رو می گیره که براش این کار رو انجام بدم. گاهی هم نه. به نظر من که ایرادی نداره همین که می دونی که توانایی انجامش رو داره بسه. بچه ها گاهی اینجوریند تا به این وسیله بقیه رو هم تو بتزیهاشون مشارکت بدن. البته دارم سعی می کنم که تشویقش کنم برای اینکه خودش کارهاشو انجام بده (چون کمی زیاد وابسته است). پارسا هم مثل ویانا خیلی از کلمات رو یه مدت میگه و بعدش فراموش می کنه مثل مامان عکس عزیزم آینه... اینا رو دیگه نمی گه به جاش چند تا چیز دیگه رو یاد گرفته.
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز