2777
2789
عنوان

دلم داره میترکه چه کنم اخه خدایا

| مشاهده متن کامل بحث + 1005 بازدید | 100 پست
ازاولشم ازپسره بدم میومد آنرمال بود اصلا ی جوری بود اما هرچی میگفتیم ب دوستمون گوش نکرد ک نکرد بعداز 1سال جنگ اعصاب دعوا باباباش بالاخره اونابزووووووور اومدن وقرارشد عقدکنن عقدش خعلی بد بود شاید 5نفر اومده بودن محضر ی خاهرشوهر خعلی درشت هیکل داشت ک فوق العاده قلدربود ازهمه بیشتر مخالف ازین سلیطه ها
ولی من هنوزم یواشکی پروفایلشو چک میکنم...!!😔❤

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



عقد کردن هرجوری ک بود گذشت توو این 6ماه ک خدابیامرز عقد بود اذیتی نبود ک اینو نکرده باشن ینی هربلایی فکرکنین سرش دراوردن ک جدابشه وپسرشون اینو ول کنه اماخب دوستم شوهرشو دوس داشت خعلی مقاومت کرد نهاااااایتا این بود ک ی زیرزمین براش اجاره کرد وقرارشد عروسی بگیرن باباشم جهازنداد گف این پسره لیاقت ی تارموتو نداره چ برسه ک من برات کامیون باربزنم بدم این استفاده کنه پسره گفته بود عروسی رو کرمانشاه بگیریم چون اونجا کلی شاباش بهمون میدن این بیچاره ام قبول کرد
ولی من هنوزم یواشکی پروفایلشو چک میکنم...!!😔❤
اوایل مهر رفتن شهره شوهرش ک برنامه عروسیشونو بچینن زیرزمین اینجا روهم مثلا کمی مرتب کردن ک خونه عروس بوده مثلا شوهرش گفته بود باپول شاباشا میریم وسایل خونه میخریم خلاصه رفتن اونجا و 2هفته بودن هرشب پی ام میداد ک خعلی اذیتم میکنن همش دارم اشک میریزم دلم مامانمومیخاد انقققققد شوهرمو بهم سردکردن ک امشب جاشو جدا انداخت فکرکنیین سر ی اراشگاه دعوا کردن جلو همه زده بود توگوشش... ایناروهرشب برام میگف دوستم باپیاماش اوضاع بدی بود
ولی من هنوزم یواشکی پروفایلشو چک میکنم...!!😔❤
باهرخون دلی ک بود مراسمو گرفتن عکسشو برام فرستاد... هنوزم دارم بالباس عروس😢😢 فردای عروسی خونواده دوستم برمیگردن سمت مشهد قراربوده اینو شوهرش چندروز بعد باهم دوتایی برگردن ب محضی باباش رفته مامان بابای پسره اومدن ک خب فلانی شاباش روبیار ک میخایم حساب کتاب کنیم
ولی من هنوزم یواشکی پروفایلشو چک میکنم...!!😔❤
خداکه خیلی مهربونه...امااین همه امتحان براچی اخه خدا..چقدر درد ورنج وعذاب..چرااخه ...من یکی مثلابادوستم مثلا ارشدخوندن رواوج خوشبختیمون میدونستیم بعدهم کارمناسب
این بدبختم گفته ن اخه ماقراره بااین پول وسایل بخریم... اینو ک گفته بلا گفته دیگ فکرکنین 4نفری ریختن سرش دعوا ک غلط کردی وازروز اول گفتیم بدرد مانمیخوری و... خعلی دعوا بالاگرفته اون خواهرشوهر بی وجدانش ی فحش ناموسی ب مریم داده اینم رو ب شوهرش کرده ک مثلا ازش دفاع کنه ک پسره اشغال اونلحظه جوگیرشده گفته خب راست میگن خلاصه برگشته ب خواهرشوهر بگ خفه شو ک دختره دیگ ترمزبریده دعوا دعوا دعوا واخر اینکه گلدون کریستالو ازشدت عصبانیت محکم زده توسرمریم دوستم همون لحظه تموم میکنه الهی بمیرم ولی اوناازبس هول شدن ازتراس پرتش کردن پایین ازطبقه 3ام ک بگن مثلا خودکشی کردن اما غافل ازینکه تمام همسایه فهمیدن وبعدم ک...
ولی من هنوزم یواشکی پروفایلشو چک میکنم...!!😔❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز