2777
2789
عنوان

بچه ها کدومتون درد منو دارین ؟ پدرم رفته ..

| مشاهده متن کامل بحث + 4419 بازدید | 78 پست
مادر جون و مامان ساتیار عزیزم من هم در غمتون شریک بدونید
مادر جان نمیدانم چرا همسر ها بعضی هاشون به جا ی تسلی دادن این رفتار رو دارن همسر من تنها داماد هستش باورت میشه نمیامد دیدن پدرم ؟؟؟؟ و یه بار هم که دعوامون شده بود می گفت برای چی بیام اون مرد که اون طوریه او ن زن ( مامانم ) هم که اون طوریه....
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
خدا بهت صبر بده دلت بزار جای دختر 6ساله بردار من که لباس باباش برمیداره بو میکشه میگه عمه دلم برا باباتنگ شده لباسش بوی اون میده
یوسفم برادرممم چطوری با نبودنت کنار بیام برای شادی روحش صلوات بفرستین ممنونم دوستان

http://www.saminserver.com/ فروش سرور

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



راحله جان
نمیدانستم چی کار کنم ...بچه هام همش می گفتن چرا اومدی اینجااااااااااااااااااا .... خوب منم که عین دیوانه ها شده بودم
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
عزیزم بهت تسلیت میگم.
من یک ماه بعد از عروسیم پدرمو از دست دادم.
اکثر شبها خوابشو میبینم و هیچ وقت درد از دست دادن پدرم برام کهنه نمیشه...
خدا یه پسر فوق العاده بانمک بهم داده. همش میگم اگه بابام میموند چقدر بچه مو دوست داشت و افسردگیش خوب میشد و عمراً میمرد...
تا آخر عمرش ناراحت این بود که دکترا بهم گفته بودن نازاام...
زنی که زیبایی اندیشه پیدا کرده باشد زیبایی تنش را نشان نمی دهد. دکتر شریعتی
زهر ه جان
نمیدانم رسم زمونه چیه کاش خدا درد رو که میداد درمون رو هم میداد اما انکار این درد درمون نداره دیگه....

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
وقتی کسی میگه بابا.. دلم هزار تکه میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!! جاری شدن اشکام دست خودم نیست!!!!!!!!!
منم اون اوایل از همه بدم میومد.. فکر میکردم حالا که بابام نیست ، دیگه نباید حتی روز و شب باشه.. فکر میکردم دیگه لازم نیست دنیا ادامه داشته باشه.. ولی میدیدم بقیه میخندن، بچه به دنیا میارن ، عروسی میکنن، کار میکنن و کار دنیا ادامه داره.. به اشتباه فکر میکردم بقیه خوشحالن..
کم کم فهمیدم که نداشتن پدری به اون مهربونی ، حسرت همیشگی دل منه.. حسرت و زخمی که روز به روز گودالش توی قلبم عمیق تر شد..
و حالا به یاد پدر اه میکشم و همیشه برای شادی روح پاکش دعا میکنم.
مامان ساتیار جان
می فهمم چی میگی چون خودم احساس می کنم که همه چی تمام شده.. همه چی مرده ..چشمم رو می بندم صورت پدر م رو توی قبر می بینم همون لحظه اخر که دیدمش همش از خودم می پرسم که صورتش انگار یه چیزی می خواست بگه همش می پرسم حالتش چه طوری بود همش تصیور وقتی که پار چه سفید روش بود و داخل قبر میزاشت جلو چشممه !!!!!!!!!!!!!!
باور م نمیشد دیروز جلوی سالن ختم نشسته بود صاحب عزا بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
من صاحب عزا بودم ..................
ای وای..................
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز