میدونم چی میگی گلی، خودمم اینروزا وصفم همینه، قبل اقدام تا کسی از بارداری مجدد میگفت منم طاقت نمیاوردم و گریم میگرفت، که چرا بچه منو ندید میگیرن، الانم همینه. حرفت درسته.
قربون اون دل مهربونت بشم، روزهای زیادی تو و باقی دوستان با حرفاتون منو دلداری دادید، امیدوار کردید، دعا کردید و خلاصه غمخوار هم شدیم، شاید باز روزی لازم بشه همین تکون رو شما بمن بدی عزیزم.
انشالله بزودی دلت آروم بشه و یه نی نی ناز مهمونش بشه به مهربونی مامانش