وفتی پسرمو بردم بیمارستان اهواز بهمون تخت ندادن گفت جای خالی نیست فرستادن بهبهان پسر عموم با امبولانس همراش رفت من حالم بد شد قلبم گرفت منو پیاده کردن پسر عموم گفت نزدیک بیمارستان داشت اکسیژن تموم میکرد پسرمم دست وپا میزد کسی دروبار نکرد کفت با پا محکم زدم دروشکوندم بردمش داخل الهی بمیرم وقتی بعدا شنیدم که داشت دست وپا میزدم چرا نفس من بند نیومد دکتر میگفت چرا بعد ده روز یهو اینجوری شد فقط وفقط خواست خدت بود .ولی مملکت ما خیلی بی درو پیکره خیلی
برا پسرم کوتاهی شد پرستارا خیلی بد کردن شهر خودم انژیو وصل کرد خواستن امپول تزریق کنم دید فقطانژیو کتو الکی با چسب چسبوند همه جاشو تیکه کردن😭
الهی تقاسشون پس میدن ..چطور دلشون میاد با جون یه فرشته که هیچ گناهی نکرده..پاک و معصومه بازی کنن..واقعا تو ایران چطور بشه کسی با وجدان کار کنه..ببین حتی به ما نگفتن میشه با امپول پسرم و نجات بدن..لااقل ما تلاش مون میکردیم تا امپول پیدا کنیم .😔😔😔
الهی....😢😢😢😢😢خیلی سخته... خدا بهت صبر بده عزیزم... سعی کن دیگه به این چیزا فکر نکنی... اتفاقی که نباید میافتاد و لی افتاده...عزیزم مگه حامله نیستی تمام فکر و ذهنت رو بزار واسه تو راهیت ... گناه داره وقتی شما از لحاظ روحی آزرده میشی رو اون طفل معصوم اثر میزاره... یعنی از همین حالا که اوایل بارداریته همه چی روش تاثیر داره...پس سعی کن یاداوری نکنی و بهش فکر نکنی... متاسفانه در حق خیلی هامون ظلم شده ولی چکار میتونیم کنیم فرشته هامون که بر نمیگردن... الهی جای پسر خوشگلت سبز میشه و دلت شاد😗😗😗😗
الهی آمین .... آدم با وجدان کم پیدا میشه... تو هم عزیزم اینقدر غصه نخور ... با نگاه کردن به عکسش شاید دوست داشته باشی ولی به مرور غم رو تو دلت انباشته میکنه و خدای نکرده رو سلامتی جسمیت اثر بد میزاره... بخدا واگذارشون کن... الهی جای پسر مظلوم و خوشگلت سبز میشه عزیزم...
هدانا جان آدینه جون راست میگه..دیکه تقدیرمون همین بوده الان بارداری پس مواظب نی نی تو شکمت باش عزیزم..تو اینستا یه مادر بچشو از دست داده بود دوباره باردار شده بود خدا دوباره بهش پسر داده بود .عکس اون پسرش که آسمونی شده بود کنار این پسرش گذاشته بود .مو نمیزدن انکار یه سیب و از وسط نصف کنی..خدا هر چی برامون نوشته همون پیش میاد انشاالله که برای ههممون خیر بخواد🤲🤲🤲
خبری از پریناز نیست
