2777
2789
عنوان

دعا کنید حداقل حلقه ی عشقم رو پیدا کنم...

| مشاهده متن کامل بحث + 245 بازدید | 67 پست
باشه قول میدم دیگه جلوی دخترام گریه نکنم. تو رو خدا میدونم برات سخته اما بازم بهم بگو چی کار کنم کمتر حس کنن
بعد از تو هر شبم یلدا شده...مهربان مرد من...تکیه گاه من....عشق من....برگرد...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

الهی بمیرم فقط خدا کمکت کنه تن بچه هات سالم باشه
لوئیز:ما داریم بچه دار میشیم.ویرجیل:شوخی میکنی!نه. من رفتم دکتر. این هدیه کریسمس من به توئه.اما تموم چیزی که من لازم داشتم فقط یک کراوات بود!😞
عزیزم نمیدونم دخترای گلت چند سالشونه ولی من سه سالم بود اون موقع زیاد حالیم نبود حتی یه صحنه های از ختم پدرمو یادمه که همه گریه و زاری میکردن ولی من اصلا درک نمیکردم دلیلشو و با بچه ها بازی میکردم. بعدا هم که بزرگتر شدم بزرگترین مشکلی که داشتم این بود که پیش بچه های دیگه اصلا دوست نداشتم بگم بابا ندارم یعنی تو مدرسه دوست داشتم بمیرم ولی معلممون نپرسه شغل باباتون چیه.
@raazi_naaraazi يه پيج مفيد براي همه
دخترای من 7 سال و 5 سالشونه. کاملا باباشون یادشونه. حتی چند روز قبل از این اتفاق تولدم بود و با باباشون کلی برنامه ریخته بودن. الان همش میگن مامان یادته بابا این کارو میکرد اون کارو میکرد
بعد از تو هر شبم یلدا شده...مهربان مرد من...تکیه گاه من....عشق من....برگرد...
منم قبل تولدم پدرمو از دست دادم با اینکه هیچوقت پدرى نداشتم که بدونم پدر یعنى چى ولى کمبودشو حس میکردم وقتى بقیه بچه هارو میدیدم ولى تو تمام این سالها وابستگى من به مامانم هرروز بیشتر و بیشتر و بیشتر شد، حواست باشه وظیفه سنگینى رو دوشته از الان به بعد همه ى امید بچه هات فقط توئى
وقتی ٤ سالم بود از بس که مامانم سیاه پوشیده بود و گریه کرده بود من گوشه گیر شده بودم مامانم منو برده بود مشاور اونم به من گفته بود یه نقاشی بکش. منم هییییچ جای نقاشیم از رنگ سیاه استفاده نکرده بودم حتی دود رو که از دودکش خونه بیرون میومد و باید سیاه میکشیدم من قرمز کشیده بودم. مشاور به مامانم گفته بود از بس تو سیاه پوشیدی دخترت افسرده شده و از رنگ سیاه متنفر شده به خاطر دخترت لباس شاد بپوش.
@raazi_naaraazi يه پيج مفيد براي همه
تو هم حواست باشه روحیه بچه هاتو خراب نکنی. بالاخره این یه خلأ که تا همیشه حسش میکنن. ولی خیلییی به تو وابسته میشن . من از اون موقع تا الان همیشه اضطراب از دست دادن مامانمو داشتم تا یه سردرد میگرفت من انقدر گریه میکردم فکر میکردم خدای نکرده مامانم میمیره و من تنها میمونم.
@raazi_naaraazi يه پيج مفيد براي همه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز