سه ساله ازدواج کردم ی پسر یکونیم ساله هم دارم شوهرم ازاول زیادمسئولیت پذیرنبودجوری ک بیشترخرج منوبچموبابام داده تاحالاحتی خریدعیدپارسال وامسالمونو،خانوادش ازاول حتی توبارداری اذیتم میکردن حقومیدادب اونا پشت سرم دروغ میگفتن ردر روشون میکرد دروغشون درمیومد ولی بازحقومیدادب اونا الانم تو یجایی تنهازندگی میکنیم دورم هیچکس نیس قهرکرده بودم با این نقشه منوکشوندخونه وگف ازاینجامیریم ولی الان زده زیرش ومیگه هیچوق نمیرم میگه نمیتونم دل بکنم ازاینجا برای بچم مای بیبی نمیخره مادرم میخره بنظرتون من چیکارکنم؟