میخاستم بهم بزنم ولی مامانم گفت ی جلسم بیرون برید با هم حرف بزنید شاید مهرش ب دلت نشست
همینم شد مهرش ب دلم نشست
الان ابروهاشو برداشتم . کلی هم تیپ زدن یادش دادم
عر کی عکسشو با چهار سال پیش می بینه . باورش نمیشه همونه
در کل تا این لحظه خدا رووووشکر پشمون نشدم