2777
2789
taranehh
پست ها: 3927
عضویت: 19/10/1391
1392/3/3 3:12 ب.ظ

اخی ناهید جون این نشون میده شوشوت دلرحمه و ممکنه تو عصبانیت چیزی بگه ولی بعدش بخاطر اینکه دوست داره به حرفه تو عمل میکنه ..قدرش رو بدون ....خیلی ماهه ....
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عاطی جون آخه شوهرش هم میخاسته 50تومن کادو بده یهو عوضش کرده 100 تومن.بنظرت به شوهرش چی بگه که بفهمه کار بدی کردن اونا؟آخه شوهرش خیلی حساسه روشون.مث شوهر خودم.
من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است!!!
سلام به همه دوستان گلم.
نوشی جونم هرکسی یه دنیای کیفی در ذهنش داره که شامل اشخاص و اعتقادات و اشیا میشه.اینا همن چیزاییین که اگه بهشون دست بزنی فرد سریع عکس العمل میده.
من اگه بودم چیزی نمیگفتم .چون مثلما شوهرش به دیدن این کار خانواده اش به قول خودمون جو زده شده که اصلا بحثی نداریم.اما اگه الان حرفی بزنه شوهرش بدجور جوابش رو میده.فعلا به شوهرش کار نداشته باشین تا این موضوع یکم بگذره و یکم شوهرش واسش عادی بشه بعد میتونه با یه صحبت عاقلانه بهش بگه که اون روز بهتر بود توی دادن هدیه با منم مشورت میکردی.اگه من هم بدون در نظر گرفتن نظرات تو یه کاری انجام بدم شما هیچ احساسی نداری؟؟؟
اگه شوهر گفت نه بگه باشه پس منم مثلا تولد خواهرم یا مادرم بهت نشون میدم و در اولین مراسم نزدیک (بدون یاد آوری به شوهرش )باهم هماهنگ کنن که 10 تومن بدن و در ضمن خانومه هم ازین هدیه کلی ذوق بزنه تا شوهره هیچ شکی نکنه بعد یهو رفتن اونجا یهو 50تومن بده و.......


اما تا میتونه سعی کنه کار اونا رو بی اهمیت جلو بده.اونا اگه بفهمن یکم حتی حساس شده هم به هدفشون رسیدن هم ممکنه دوباره تکرار کنن.
راستی همون حرفای کامنت قبلیم رو هم میتونه با آب و تاب به شوهرشم بگه که واسه شوهرشم عادی باشه .اما نه جوری اینکه شوهره بگه داری حسودی میکنه
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …
سلام مخصوص باسس اضافه واسه رویا جونم.
هیچی دیروز که با زحمات فراوانم اولینش را پاس نمودم
واسه قوم الظالمینم بگم که روز پدری رو با همسر مهربان تر از جانم پنج شنبه بردیم محل کار پدر شوشوجانم.
بعد مادر شوهرجانم نفهمیده بود که ما رفتی اونجا جمعه تماس گرفت با همسر جانم گله و دعوا که چرا نیومدین.....خخخخخخخ
بعد که شوشو گفت موضوع اینطور بوده مادرشوشو جانم کلی ضایع شد و..... منم گفتم بهش خوب مردا مثل زنا نیستن که همه چیز رو به همه بگن(گفته باشم منظورم به خود گرامشان بود)گفت آره من اصلانمیتونم صبر کنم همه چیز رو میگم








این بود روز پدرشوهری ما.
خدای لذت نمیبری این همه احترامو دلبستگیمو به خونواده شوهرم میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رویا صادق باش.من که خودم کییییییییییییییییییییف کردمخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …
ررررررررررووووووووووووووووووووووووویییییییییییییییییااااااااااااااااااااااا جوووووووووووووووووون نرررررررررررررررروووووووووووووووو
خاطرات خیلی عجیبند؛
گاهی اوقات می خندیم،
به روزهای که گریه می کردیم!
گاهی گریه می کنیم؛
به یاد روزهایی که می خندیدیم …
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز