سلام. امروزم
بارون شدید سیل آسا می اومد
منم گفتم چه کاربه برم مغازه خبری نیست که نرفتم
خوابیدم تا ۱ و نیم ظهر ادرینم نبود حسابی این خواب کیف داد
بیدار شدم
مرغا رو شستم و بسته کردم
نهار درست کردم و خوردیم با همسرم ۵ شنبه ها خونست
شام درست کردم
قلم درست کردم استخوناش جدا کردم گذاشتم بالکن خنک بشه فردا بسته بندی کنم
میوه ها رو شستم و پهن کردم. همسرم مرتب چید تو یخچال
اومدم از مغازه شام خوردیم
ظرفای نهار و شام ریختم تو ماشین
قرصا رو خوردم
حموم رفتم
رفتم برا خواهرزادم جینگیل پینگیل گرفتم ببرم شنبه مدرسش سر صف بهش بدن ذوق کنه
عصر مغازه بودم و اینستا گردی کردم
چند تیکه ظرف گنده شستم
گاز تمیز کردم
کنار گاز تمیز کردم
اها ابرو و صورتم گرفتم
سطل اشغالای سرویس ها و آشپزخونه رو پلاستیک کشیدم گذاشتم سر جاش
یادم دیگه نمیاد