2777
2789
عنوان

*برنامه و راهکاربرای مدیریت کارهای خونه *

| مشاهده متن کامل بحث + 2043433 بازدید | 88177 پست

سلام  این چند روز حالم خوب نبود کار خاصیم نکردم فقط نهار و شام می پختم دیروز خونم افتضاح شده بود مامانم تومد کمکم کرد تمیز کرد منم فقط خوابیدم‌

این روزا پسرم اذیت داشت  دیگه من از پا انداخت

چند روز قبلش که اوضاع خودم و خودش وخیم بشه تصمیم گرفته بودم با ای وی اف بچه دار شم (دختر ) بعد که اوضاع وخیم شد گفتم غلط بکنم  نه من توانشو دارم نه پسرم خلاصه بگم که اوضاعمون فعلا ناجوره ، البته امروز خیلی بهترم

امروز میخوام یکم به خونه برسم نمی دونم فعلا چی کار می خوام بکنم

نهار قیمه‌گذاشتم به ظرف بزرگم برنج شستم‌که فردا راحت باشم یا شب بخوریم

یکم خونه رو سامون بدم و داروهام بخورم ....

روز و روزگارتون خوش

من یک مادرکودک بیش فعالم ،کاش همه ی ماماناو اونایی میخوان مامان بشن تاپیکم بخونن { بیش فعالی }

خداجونم شکرت بابت امروزم


سلام دوستای عزیزم

امروز من تا این ساعت: 



لباس و صبحانه همسرم آماده شد✅

آبچک جمع شد✅

ظرفها شسته شدن✅

صبحانه خودم و آنا جون آماده کردم و خوردیم✅

لباسشویی یدور لباس شست و پهن شدن✅

روتختی پهن شد✅

سرویس بهداشتی و حمام شسته شدن✅

نهار خورشت بامیه درست کردم✅

لباسشویی یدور دیگه لباس شست و پهن شدن✅

برنجمو خیس کردم✅

انار دون کنم و با آنا جون بخوریم✅

اتاق خوابمون مرتب شد و کلی لباس جابجا کردم✅

تخت و اتاق گردگیری و جارو کشی شد✅

سطلهای زباله خالی و شسته شدن✅

نهارمو آماده کردم و مشتقاتش هم آماده شد ✅

ب ناخن هام رسیدگی کنم و لاک بزنم✅

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



سلام دخترا❤️

دیشب رسیدم خونه،ماشین لباسشویی زدم،لباساش پهن شد،امروز برم جمع کنم❤️

ماشین ظرفشویی رو خالی کردم،ظرفای تمیز رفتن سرجاشون،دوباره چیدم تا احتمالا امروز بزنم❤️

شام خوردم،ظرفاش رفت ماشین❤️

نماز خوندم❤️

با مامانم کلی تصویری حرف زدیم😁🤣

قرصا رو خوردم،روتین پوستی انجام شد❤️

صبح پاشدم قرص رو خوردم،اومدم ازمایشگاه تا نوبتم شه،نتیجه اش رو برای شنبه احتیاج دارم،خیلی شلوغه😜

تماس برای خریدها با دو جا انجام شد،انشالله یکی شون امروز میفرسته و یکی فردا❤️

عکس سانتریفیوژه رو فرستادم،گفتن کار ما نیست،امروز اوکی اش کنم بره تعمیر یا یکی بخرم به همراه کیت هاش❤️

برای پرده های کلینیک چندجا تماس گرفتم،یکی شون قیمتش خوب بود،برم کلینیک اندازه بزنم براش❤️

تو دیوار اگهی گذاشتم چندتا❤️

با اقای دکتر تماس گرفتم برای ارتوپد،جواب نداد،پیام دادم❤️

به مادرم پیام دادم یسری چیزا رو برام با خودش بیاره❤️

چایی دم کردم❤️

یه حساب و کتاب مالی با اقای دکتر بکنم و هزینه ها رو بنویسم❤️

کلینیک نظافت شه و عکاسی بشه❤️

امروز کارهای ریز زیاد دارم که رو مخن اما قطعا باید انجام بشن

سلام منم این چند روز حسابی از لحاظ روحی داغونم مامانم رو بردم دکتر 

درگیر مشق های النا هستم هر روز ی بامبول جدید داره 

دوباره فکرای منفی زیاد شده 

چاق شدم .....

نمیدونم واقعا چرا اینجوری شده پاییز همیشه ی جوریم

حال من حال اسیریست که هنگام فرار یادش افتاد کسی منتظرش نیست،نرفت 😢😢😭😭

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد 

در دام مانده صید و صیاد رفته باشد 


چه خوش صید دلم کردی 

بنازم چشم مستت را 

که کس مرغان وحشی را

از این خوشتر نمی‌گیرد



این تاپیک یه مشاعره کم داشت 😎😎😄😄

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد  در دام مانده صید و صیاد رفته باشد  چه خوش صید دلم ک ...

بسیار عالی.

این مشاعره ی شما،مشاعره ی موضوعی بود.😅😊

دیروز و دو سه روز قبلترش خیلی حالم خراب بود....

حسم این بیت شعر بود که نوشتم...

تازگی ها(این که میگم تازگی منظورم چند ساله،بعد از چهل سالگی) خیلی صبر و توانم کم شده،بی رمق شدم و کم تحمل...

هر چیزی پیش میاد،هر مشکلی موضوعی که خیلی اندوهگینم میکنه،،،نمیتونم تو دلم نگه دارم،قبلا این طور نبودم،با گریه و روضه وقرآن و... خودمو آروم میکردم،یا نهایتا اگه میخواستم حرف بزنم با کسی،با خواهرم که چهار سال فاصله سنی داریم درددل میکردم،اما الان نمیتونم خوددار باشم،عالم و آدمو خبر میکنم...😑

واین خوب نیست.

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است  برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است  گدای کوی ...

آزاد است...ت

تا به آهوی ختن نسبت چشمت دادند

شهره گردید به هر شهر خطاکاری ما


شب خوش...

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند

سلام دوستان.صبحتون بخیر باشه🌹🌱.


دیروز خیلی پر قدرت داشتم به برنامه ریزی ام عمل میکردم،اما از ساعت چهار سر درد گرفتم که نمیدونم علتش چیه(رژیم،کم خونی یا هر چیز دیگه ای).


اما باز ادامه دادم به برنامم و ورزش هم کردم حتی.

و گزارشم نوشتم اما از ساعت هشت به بعد نصفه موند و اینقدر اذیت بودم که نتونستم اینجا بفرستم و شب هم قبل خواب برای نماز صبح ساعت نگذاشتم که بیدار بشم.


فقط به خدا گفتم اگر دوستم داشتی خودت بیدارم کن.

باورتون نمیشه دوستان دقیقاً ساعت پنج چشمام رو باز کردم.


بلند شدم و وضو گرفتم و نماز و سوره یس خوندم.

و خیلی خدا رو شکر کردم که کمکم کرد و دوستم داره و بهم این توفیق رو داده.


برای شما دوستان عزیزم هم دعا کردم که انشاالله هر چی از خدا میخواهید و به صلاحتون هست بهتون بده🌹🌱.



سلام دوستان.صبحتون بخیر باشه🌹🌱. دیروز خیلی پر قدرت داشتم به برنامه ریزی ام عمل میکردم،اما از س ...

سلام،صبح شما هم به خیر و نیکی.

الهی همیشه سالم باشید.

ممنون بابت دعای قشنگتون و باز هم التماس دعا.🌼🌼🌼

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
عزیزمی. درکت میکنم.همسنیم . به خودت سخت نگیر💚💚

قربونتون برم.ممنونم،خیلی حس خوبی بهم دست داد که شما گفتید درکم میکنید.

بنده خدا یکی از دوستانم کلی برام پیام فرستاد و پست گذاشت، کلی باهام حرف زد که فقط حال منو خوب کنه....

اما وقتی حالم گرفته س،هیچ حرفی رو قبول نمیکنم.

من متولد سی ام آذر سال پنجاه و هفت هجری شمسی مصادف با بیستم محرم سال ۱۳۹۹ قمری،بامداد روز پنج شنبه هستم.طبق پشت نویس قرآنی مرحوم پدرم.یعنی اگه یه روز صبر کرده بودم،اول دی ماه به دنیا میومدم.😅

هر که را اسرار حق آموختند،مهر کردند و دهانش دوختند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز