دو تا سری هم بیرون پهنه ، اینا هم‌چن لایه ر و همن ، اصلا حوصلش ندارم
فقط نمیدونم لباس شویی چه طور اینا رو از دیروز شست خودم نفهمیدم 😂
خدا لباسشوییتو برات نگه داره😊😊 چه زحمتی کشیده 😁.
چقد خوب سفر رفتی، سفر حال ادمو تازه میکنه، منم الان سفر لازمم😜.
و من:
استارت خونه تکونی رو چن روز پیش زدم. اتاق خودم تموم شد.
اشپزخونه تا۷٠ درصد پیش رفت.
و بقیه ش هنوز در دست اقدامه.
دیروز خواهرم اومدم پیشم، رفتیم یکم خرید، تا شب با هم بودیم، حسابی چسبید.
امروز اومدم سرکار، کارها مو رو به راه کردم، اون یکی خواهرم زنگ زد گفت عصر بریم خونشون. منم که پایه مهمونی قبول کردم، الان تو راهم برم خونه، نهار بخوریم بچه ها یکم بخوابن، عصر بریم خونه خواهرم.
مدل مانتویی که دوست داشتم رو انتخاب کردم، باید برم بچرخم پارچه شو پیدا کنم.
با یکی از دوستان قدیمی جهت انجام یه کار فرهنگی باید قرار بزارم اگه بشه استارتشو تلفنی بزنسم یا بریم باهم یجا جلسه بزاریم.
علی جون انشالله از چهارشنبه میخواد بره مهد نزدیک خونه( دلش به شدت جمع دوستاشو میخواد، هر دو سه روز با یه بچه همسن خودش چند ساعتی بازی میکنه ولی انگار راضی نیست، انشالله بشه از ابتدای تیر هر روز چند ساعتی بره مهد هم یه مقدار اموزش ببینه هم با همسن هاش بازی کنه
برای هفته دیگه باید یه قرار استخر با یکی از دوستام بزارم. اول باید همسرم برام کارت بخره فردا یاداوریش کنم بخره.
همکارم یجا میره لیزر خیلی راضی بود، احتمالا منم از هفته اینده برم، ادرس و تلفتشو گرفتم جهت بررسی.
و یه عالمه خرید دارم. کفش کتونی شلوار مشکی شلوار لی میخوام، باید برای هر کدوم خیلی بگردم تا مورد پسندم واقع بشه، انشالله کم کم علی جون بره مهد با مهدی جون شاید بتونم برم خرید و یکم از خریدهای عقب افتادمو انجام بدم.
سلام دوستان.امیدوارم خوب و پر انرژی باشین.
من چند روز مهمون داشتم، امروز صبح رفتن.
بعد رفتنشون یکی از اتاق‌ها رو مرتب کردم.
کلی ظرف شستم.
کف آشپزخونه رو شستم.
سرویس بهداشتی رو شستم.
همه خونه رو جارو و گردگیری کردم.
تراس رو شستم و مرتب کردم.یه میز گذاشتم رو تراس که عصرها بشینم اونجا کتاب بخونم.
یه سری ظرف جدید برای آرد و مربا گرفته بودم,اونا رو شستم و جابجا کردم.
ناهار از قبل داشتم خوشبختانه.
دو قسمت سریال دیدم.
کتاب خوندم.
آلو و کیوی زیاد داشتم، برش زدم گذاشتم خشک بشه.
گل‌ها رو جابجا کردم و بهشون آب دادم.
آخر شب هم در یه شیشه ترشی باز شد، سرکه‌هاش ریخت کف آشپزخونه🤦مجبور شدم دوباره آشپزخونه رو بشورم.
تمرین هم نرسیدم بکنم متاسفانه.
خسته نباشی
وای وای وای
من یاد هفته قبلم انداختی
هرچی آدم تو سفر کیف میکنه وقتی برمیگرده خونه همه چی برعکس میشه😅😅😅😅کلی کار و کثیفی و وسیله ریز میز که باید بره سرجاش و حموم و.... من 2 روز درگیر کارای بعد از سفرم بودم😅😅
بچه ها من اینو میگم شاید بدردتون بخوره
واسه گاز و چربی ها منم خیلی درگیر بودم
تا اینکه پارسال تو یه حرکت ناگهانی گوشه ی تراسمون یه فضای کوچک برای آشپزی مهیا کردیم
یه گاز کوچک گذاشتم و کنارش با ام دی اف چند تا طبقه برای روغن و ادویه و... عاااالیه
گاز خونه دیگه چرب نمیشه هفته ای یبار یه دستمال ساده میخواد هم اینکه همیشه تنیزه اگه مهمون سرزده بیاد 😀
سلاااااااااام
گزارش این چند روز :
فیلم# سلول۲۱۱ و دزد دوچرخه رو دیدم
کتاب# صوتی ابنبات هل دار با همسر _یه سری مطالعه ازاد درمورد عزت نفس و اعتماد به نفس
کلی نوشتنی و تمرین داشتم که ترتیبشو دادم
با گرم شدن هوا ، حال گل هام زیاد روبه رو راه نیس یه تلفات داشتیم و بقیه هم بی حال ...جابجاشون کردم و کود دادم
ترخون و مرزه ای که لابه لای سبزی خوردن میذارن و ما نمیخوریم جدا گذاشتم خشک بشن
یه عالمه لباس +حوله ها و روبالشتیا و پتو دم دستی و یه عالمه دستمال اشپزخونه شسته شد
فرش اشپزخونه الان کثیف شد و شستم
پیاده روی صبحگاهی تو زمان یکی دوساعته داشتم
دور ریز غذایی نداشتم
سالم خوری پابرجاست
برنامه تیرماه رو نوشتم +جمع بندی خرداد
روز و روزگارتون خوش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز