2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 980764 بازدید | 11748 پست
سومیسوی عزیز من شما رو نمیشناسم.اما با توجه به شناخت کوتاهی که از شما پیدا کردم کاملا" معلومه که خانم بسیار با شخصیت و مهربان و با قلب پاکی هستید.به هر حال ازت ممنونم که تنهام نزاشتی و تنها فردی بودی که به درد دلممن صبورانه گوش کردی و من همیشه افرادی رو که چنین رفتارهای خداپسندانه ای باهام داشته باشن از صمیم قلب دعا میکنم.امیدوارم به تمام آنچه که حاجت در قلبت داری برسی.
ممنونم مامان رادین عزیزم.نظر لطفته.بدون اغراق میگم تمام دوستان مهربون این تاپیک قلب مهربونی دارند.من پیششون هیچم.این روزها کم میان اینجا.وگرنه حتما با شما صحبت میکردند.خواسته دل من موفقیت و سربلندی تمام بچه های این تاپیک هست.مامانهای این تاپیک همشون خیلی برای بچه هاشون زحمت کشیدند،صبوری کردند...امیدوارم تمام بچه هامون موفق و سربلند و از همه مهم تر سلامت باشند. شما هم مطمئن باش پسرت بهتر میشه.میره مدرسه،بزرگ میشه و یه روزی میشه باورت نمیشه این آقا پسر همون رادین کوچولو بود که اذیتت میکرد.منم وقتی میشینم به کارهای پسرم توی بچگیش و وقتی کوچکتر بود فکر میکنم باورم نمیشه که اینقدر تغییر کرده.باید کمی هم به بچه ها حق بدیم.محیط خونه هامون کوچکه و روابطها هم متاسفانه محدود شده.طفلکیا باید شیطنتشون زیاد بشه
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


سومیسو جون رکسانا میگه نمیخوام برم مهد اونم بعد از نزدیکه سه سال گریه و زاری و اونجا هم گرریه زاری فعلا داریم کج دار مریز رفتار میکنیم باهاش
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
مامان رادین این سه نفر روانپزشک هیچ راهکاری به شما ندادن یعنی؟ هیچ بررسی ازمایشی سنجشی حالا تشخیص هم نه؟
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
2805
این که میگی حالت حریص گونه انزجار آور به وسایل خونه داره از کی شروع شد؟ فقط میخواد بازی کنه و در دسترسش باشن یا خراب کنه؟ کلمه نمیگه؟ کلمات شمارو متوجه میشه؟ به موقع دنیا اومده؟ از نوزادی بچه سختی بوده؟ غذا خوردنش چی؟ میشه لطفا کمی توضیح بدی
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
مامان رادین عزیز دختر خواهر شوهر من از روز سوم تولذش تا حدودای 5 سالگی تقریبا یکسره گریه های وحشتناکی میکرد که همسایه ها میومدن دم در خونه وحشتناک بود اون موقع نبردنش دکتر از 3 سالگی گریه ها کمتر شد ولی لجوجه خواهر همسرم تو بارداری خیلی خیلی استرس داشت و درگیریهای شدید کاری تا یه هفته به زایمانش تو برف و بوران میرفت سرکار خوب طبعا اینارو بچه خیلی اثر داشت بد غذا هم بوذ و بد خواب
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
بهرحال پیشنهاد میکنم حتما برو دکتر و این بار پیش خوشابی یا امیری برو اگر تهرانی روشت درست نیست ولی باید دید مشکل بچه بطور کلی چیه تا روش درست رفتار رو در پیش گرفت فقط بهت میگم درکت میکنم :/
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
سلام مامان رادین منم بهت پیشنهاد میکنم یه سر بری پیش دکتر خوشابی تشخیصش خوبه میدونم خیلی سخته و تحمل زیادی میخواد ولی سعی کن آستانه تحملت رو بالا ببری هر چه شما صبورترو آرومتر باشی بچه تون هم آرومتر میشه نمیدونم دیگه چی باید بگم بچه های ما همه چند سال اول زندگی خیلی اذیتمون کردند ولی رفتارهاشون متفاوته پسر من عاشق چاقو بود کم کم به تفنگ علاقه پیدا کرد الان هم فقط تفنگ و سپر و تیر و اینجور چیزا دوست داره مثل بقیه پسر بچه ها علاقه ای به ماشین نداشت و بسیار خرابکار و شیطون بود ولی الان انگار اون بچه رو بردن و یه بچه دیگه آوردن به قدری آروم و مظلوم شده و از خودش دفاع نمیکنه که فرستادمش کلاس دفاع شخصی
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
سلام دوستان.نماز و روزه هاتون قبول بهاره جون یعنی قبل از این رکسانا مهد میرفت؟؟شاید توی مهد اذیت میشه که دیگه نمیخاد بره یا شایدم مربی دعواش میکنه.علتش رو حتما جویا شو.پسرمنم اوایل که مهد میرفت به خاطر اینکه خجالت میکشید ببخشید دستشوییشو به کمک مربی بگه تمایل نداشت بره.کم کم خجالتش رفت.ولی بازم تا جایی که میتونست دستشویی نمیرفت. حتما یه علتی داره نمیخاد بره
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
پروین جون پسر منم گاهی خیلی مظلوم میشه.از خودشم هنوز خوب نمیتونه دفاع کنه.پسرخاله همسرم خیلی بچگیش شیطون بوده.با اوصافی که ازش شنیدم اگر الان بچه بود باید روزی 5تا ریتالین میخورد!!!!ولی حالا که مردی شده و بچه هم داره خیلی مظلوم هست.خاله همسرم میگه ای کاش همونطور شیطون میموند.گاهی خیلی نگران پسرم میشم.دوست دارم یه کم بتونه از خودش دفاع کنه.متاسفانه یکی اذیتش میکنه فقط حرص میخوره
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
دختر بهار منم مثل سومیسو فکر نمی کنم مشکلی وجود داشته باشه برعکس بچه هایی که زیاد دنبال کاغذ و قیچی هستند خیلی هم خوبند. چون شما می تونی با استفاده از همین علاقه خلاقیتش رو پرورش بدی. احتیاجی هم نیست که کلاس بره همین توی خونه چندتا کتاب کاردستی بگیر و هر روز با کمک همدیگه یه چیز جدید درست کنید. توی همین نی نی سایت خودمون هم دیدم کلوپی هست به نام بیایید با هم کاردستی بسازیم. کاردستی ساختن و نقاشی کشیدن یکی از راههای کم کردن اضطراب و خشونت هست . ضمن اینکه سرگرمی بسیار مفیدی هم هست. از همه بهتر اینکه کار با قیچی سطح تمرکز رو هم بالا می بره.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

ملیکا جون بچه های کلاس اولی حداکثر زمانی که سرکلاس می شینند چهل و پنج دقیقه هست. که اونم معمولا برای همه بچه ها سخته بخصوص پسرها. معمولا هم معلم ها از پس ساکت کردن بچه ها بر می آیند و بعد از چند روز به سرکلاس نشستن عادت می کنند ولی اگر دردوره پیش دبستانی این مشکل عدم نشستن سرکلاس رو داشته و معلم پیش دبستانی از این بابت شاکی بوده الان می تونی همین تابستون بهش کمک کنی. اول اینکه توی خونه خودت برای نشستن عادتش بده. مثلا براش برنامه بذار یک کتاب رو براش بخونی. خوندن یک کتاب فکر نمی کنم حداکثر بیشتر از ده دقیقه بشه . از همین کارهای کوچک شروع کن. اگه بتونه از ده دقیقه آروم نشستن و با دقت گوش دادن شروع کنه یعنی یک موفقیت بزرگ. بعد مثلا دو هفته بعد این زمان ده دقیقه رو به پانزده دقیقه افزایش بده. یه مدت اینطوری توی خونه باهاش کار کن. موقع کتاب خوندن براش اگه زمان خوابش نیست حتما ازش بخواه روی صندلی و پشت میز بشینه و با کمترین وول خوردن کتاب رو گوش بده . برای اینکه تشویقش کنی که آروم بشینه و خوب گوش بده بهش بگو اگه بتونی بعد از خوندن کتاب خلاصه کتاب رو براتون بگه بهش جایزه می دی. با هم کاردستی درست کنید ولی نذار موقع انجام کار از جاش حرکت بکنه. اگه همه سعی و تلاش رو کردی ولی بازهم موفق نبودی اونوقت از روانپزشک و مشاور کمک بگیر. من هم کیلینیک روزبه رو بهت معرفی می کنم و مرکز مشاوره آتیه. کیلینیک روزبه همانطور که بهاره هم در پست هاش گفته خیابان ولیعصر هست و مرکز مشاوره آتیه میدان ونک. کیلینک آرمان هم هست که خ پاسداران نگارستان ششم هست.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

مامان رادین عزیز من هم مثل بهاره، سومیسو و پروین بهت می گم واقعا درکت می کنم. اینجا تنها نیستی، همدرد زیاد داری. ولی اینقدر ناامید نباش، درسته خیلی سختی کشیدی و احتمالا در آینده نیز با مشکلاتی مواجه هستی ولی ناامید نباش، اول از همه از خودت شروع کن. باید انگیزه داشته باشی تا اینکه مشکلات پسرت کم کم رفع بشه. من نمی تونم هیچ تشخیصی بدم ولی اینو می دونم در شرایط فعلی حتی بدترین مسائل هم قابل رفع هستند. با وجود توصیفاتی که کردی من شخصا فکر می کنم باید روشهای تربیتی رو عوض کنی تا به نتیجه برسی. پس قبل از هر چیز فقط و فقط به خودت فکر کن. تا زمانی که تو آروم نباشی محاله پسرت آروم باشه. تا زمانی که آرامش توی خونه تون برقرار نباشه محاله رفتارهای پسرت عوض بشه. مادر رکن اصلی و اساسی در هر خونه ای هست. بچه ها تا قبل از سن مدرسه بخاطر تماس زیادشون با مادر هر آنچه می گیرند از مادرشون هست. پس شما عصبی هستی که پسرت عصبی میشه. شاید سرچشمه عصبانیت ها و افسردگی شما چیزی غیر از پسرت هست مثلا اختلافات خانوادگی یا حتی مشکلات جسمانی مثل عدم تعادل هورمون ها یا یک کم خونی ساده. پس اگه تازگی چکاپ نکردی حتما این کار رو بکن. بخصوص هورمون های تیروئید رو کنترل کن. یه وقتایی با چند تا قرص معمولی خیلی از مشکلات حل میشه. اگر از نظر جسمانی سالم بودی باید از نظر روحی بررسی بشی. شاید رفتن پیش روانپزشک و مشاور برات سخت باشه اگر اینطوری بودی بایدخودت به خودت کمک کنی. این پسر فرزند شماست. پس به عنوان یک وظیفه باید بپذیری که به نحو احسن تربیتش کنی. جدا از برخی مشکلات و بیماری های خاص که باعث چنین رفتارهایی میشه که من فکر نمی کنم پسرت چنین مشکلاتی داشته باشه چون می گی تا حالا سه تا دکتر بردیش، پس می مونه مشکلات رفتاری. بهاره مثال خوبی زد گریه های بی نهایت دختر خواهر شوهرش مربوط بود که به استرس های دوران بارداری. اگر پسر شما هم دچار چنین مسئله ای باشه به نظرت باید چیکار کرد؟ من که فکر می کنم فقط و فقط با محبت و ایجاد محیطی امن و پر از آرامش می تونی خاطرات دوران جنینی و فشارهایی که بهش وارد شده رو کم بکنی.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

بیا و زندگی رو از نو شروع کن. فکر کن این ۲۱ ماه گذشته اصلا نبوده. با دید بهتر تربیت پسرت رو شروع کن . باید دنبال حل مسئله باشی. این دنبال کردن ها وقت و انرژی و حوصله می خواد. وقتی شما تغییر رفتار بدی به مرور پدرش هم متوجه میشی و قطعا با شما موافق میشه و همینطور دیگران شاید با تغییر شما ماهها طول بکشه اولین نشانه های مثبت رو در پسرت ببینی ولی اصلا ناامید نشو. سختی ها و فشارهای زیادی که در این مدت بهت وارد شده مشکلات پسرت رو در نظرت صد چندان کرده در حالی که خیلی از خانواده ها و بخصوص مادران در تربیت فرزندشون با چنین مشکلاتی مواجه می شن ولی دنبال راه حل می رن. من الان در مورد کتابهایی که می تونه بهت کمک بکنه اصلا حضور ذهن ندارم . شاید سایر دوستان بهتر بتونند کمکت کنند چون بچه های من دیگه بزرگ شدند و سالها از دوران کودکیشون گذشته. تمایل پسرت به وسایل خونه اصلا غیر عادی نیست. تقریبا همه بچه ها کم و بیش تمایل زیادی به وسایل خونه دارند. این بخاطر ارضای حس کنجکاوی بچه هاست. اگه این حس کنجکاوی ارضا نشه و یا به هر دلیلی باهاش مخالفت بشه ، بچه شروع به لجبازی می کنه . یه مثال ساده بهت می گم قطعا شما زمانی که خودت دو ساله بودی رو یادت نمی داد ولی مثلا پنج سالگی خودت رو که حتما یادت می یادش. اگه درب کمدی رو می بستن و می گفتن حق نداری داخلش رو ببینی ، چه حسی بهت دست می داد؟ حس کنجکاوی و اینکه داخل کمد چی هست. حتی اگر روزی یک بار داخل کمد رو بهت نشون می دادند ولی باز فردا دلت می خواست داخل همون کمد رو ببینی. الان پسرت دقیقا چنین حالتی رو داره . حالا این فرض که بخاطر محدودیت هایی که شما بهش دادی و دائما بهش گفتی نرو سر کابینت، دست به اون وسایل نزن و .... حریص تر شده و با دست زدن به وسایل خونه و بعضا خراب کردنشون می خواد باهات ابراز مخالفت کنه. شاید الان بگی اگه بهش آزادی بدم دیگه نمی تونم محدودش کنم یا لوس میشه و .... این حرف درسته ولی نه در شرایط فعلی. پسر شما الان حکم یک بیمار رو داره که با وجودی که می دونیم مخدر براش خوب نیست ولی برای تسکین دردش باید بهش بدیم. من یه پیشنهاد دارم. یک روز رو در هفته به عنوان روز امتحان قرار بده. روزی باشه که مشکل خاصی نداشته باشی، مهمونی نری، مهمون نیاد خونه تون. خودت و پسرت تنها باشید. گرفتار کار یا مسئله خاصی هم نباشی. صبح که از خواب بیدار شدی اول از همه برو حمام و غسل صبر کن . مرتب سوره والعصر رو بخون. یه مقدار از آرام بخش های گیاهی هم استفاده کن . یه صبحانه کامل وقتی که پسرت خوابه بخور . سعی کن امور جاری خونه رو که مهمه تا زمانی که پسرت خوابه سریع انجام بدی . وقتی پسرت بیدار شد با حالتی متفاوت از روزهای قبل سراغش برو. بسیار بشاش. لباس های شاد بپوش، آرایش کن، عطر بزن و .... در کمال آرامش یه صبحانه خوب و متفاوت با روزهای قبل به پسرت بده . بخصوص ظرفهای صبحانه اش رو متفاوت از قبل انتخاب کن . بعد از صبحانه حتما حتما باهاش بازی کن. ازش بپرس دوست داره با چی بازی کنه. بدون هیچ مخالفتی بهش بگو دستم رو بگیر و هر جا دوست داری بریم باهم بازی کنیم. خلاصه یک روز کامل در اختیار پسرت باش. بدون عصبانیت، هر کاری که دوست داشت بذار بکنه مگر کار خطرناک. ضمنا هر چیزی رو که فکر می کنی خطرناک هست و یا قیمتی هست از جلوی دستش بردار ولی این کار رو قبل از اینکه از خواب بیدار بشه انجام بده . تلفن ، موبایل، نت همگی قطع باشه. یک روز فقط با پسرم. من این راهکار رو برای پسرم وقتی چهارساله بودم انجام دادم. فقط هفته ای یک روز. تا جایی که یادمه بعد از دو ماه نتیجه رو دیدم. سعی کن پوست بدن پسرت رو خیلی لمس کنی. مثلا دستش رو بگیر و نوازش کن و دستش رو ببوس. وقتایی که تقریبا خسته هست. بدنش رو با یک روغن مثل روغن بچه یا روغن زیتون ماساژ بده. طریقه ماساژ دادن رو می تونی توی نت سرچ کنی یا کتابهای مرتبط باهاش رو بخری. در حین ماساژ دادن براش شعرهای قشنگ با صدای آروم بخون. بخصوص سرش و ناحیه گیج گاهی رو ماساژ بده. در طول روز سعی کن توی خونه مرتب موزیک بذاری. موزیک های آرام و بدون کلام خیلی بهتره. باید فضای خونه رو امن کنی و پر از آرامش. آرامش رو پسرت باید از شما بگیره .
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

مامان رادین هر وقت که احتیاج به دردودل داشتی یا کمکی و راهنمایی اینجا رو فراموش نکن . ما همگی هر کمکی که از دستمون بر بیادش دریغ نمی کنیم.
لیست کارهای امروز من :

شمارش نعمتهایم .
تمرین مهربانی .
رها کردن هر آنچه که از کنترلم خارج است .
گوش دادن به قلبم.
کمک پنهانی به دیگران .
تنفس عمیق..........

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792