2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981866 بازدید | 11748 پست
ولی از طرفی علاوه بر تیکهای عصبی فکر میکنم اینکه نازی جان میگه ریتالین باعث بلوغ زودرس میشه به خاطر بالا رفتن پرولاکتین خون هست که من سال گذشته چقدر به خاطرش حرص خوردم و چقدر آزمایش و این دکتر و اون دکتر و نهایتا معلوم شد به خاطر داروی اعصاب بود یا بزرگی سینه ها که یکی از دلایلش مصرف داروی اعصاب بود.
خدایا:اگر نوازش تو نباشد میان دستهای زندگی مچاله میشویم...نوازشت را از ما نگیر...
پروین جون به نظر منم خیلی از کارهای بچه هامون غیر ارادی هست.پسرم به عواقب کاراش فکر نمیکنه و این خیلی بدهست.درسته از نظر درسی فعلا مشکلی نداره ولی میترسم همینطور بزرگ بشه.نمیدونم چرا نمیفهمه این کاری که میکنه درست نیست.امروز مشقش رو خودش نشست و نوشت.معلمش از خطش راضیه.از درسش هم راضیه.ولی نمیخام همینطور بار بیاد.امروز که از دور میدیدمش و بهش توجه میکردم اصلا یه ذره هم نمیترسید که اگر این خاک بریزه روی کسی چی پیش میاد؟؟حالا باهاش حرف زدم و کلی هم دعواش کردم.خودش رو همچین مظلوم میکنه که دلم میخاد بغلش کنم و زار زار گریه کنم....
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

پروین جون همون ریتالین البته من هنوز نمیدونم چقدر باید بدم آخه یک چهارم دادم ، نصف هم دادم نه میتونم بگم خوب بود آروم شده بود و ... و نه میتونم بگم بی اثر بوده...از لحاظ ظاهری آروم نشده بود اما دیروز که یک چهارم بعد از ظهر دادم مشقشو 45 دقیقه ای تمام کرد و غلطاش هم خیلی کم بود ولی امروز ظهر که بهش ندادم تا نیم ساعت پیش یعنی حدود 3-4 ساعت یه نصف درس رو مینوشت و بعد بیهوش شد از خستگی وقتی هم که چک کردم پر از غلط بی دقتی بود ، البته مشق امروزش متفاوت بود همیشه عادت کرده بود که من بگم اون بنویسه اما معلمش دیروز بهم گفت به هیچ وجه این کارو نکن و امروز خیلی براش سخت بود که خودش از رو درس بنویسه

راستی پروین جان تیک های گل پسرت دقیقا بعد از ریتالین دادن شروع شد یا قبلا هم داشت؟



درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
آره سومیسو جون دخترم مثل پسر شما دوم هست معلم دختر منم گفت از روش ساعت زدن استفاده کنیم دیروز خوب بود ولی امروز ... اصلا هم بلند نشد از سر مشقش ولی همش داشت به دست و پاش ور میرفت و آخرش هم کلی اصرار کرد که امروز براش ساعت نزنم منم قبول کردم

دلم کباب میشه وقتی میبینم کارایی رو میکنن که دست خودشون نیست نمیخوان دیگران رو اذیت کنن نمیخوان از مسئولیت فرار کنن اما از کنترلشون خارجه ...و تلخ تر اینکه قلبای این بچه ها از هر بچه ی دیگه ای مهربون تره
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
پروین جون بادام زمینی برای بچه هامون بد هست؟؟فکر میکنم نازی جون یه بار گفته بود.پسرم چند روزیه بادام زمینی زیاد میخوره
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
درست میگی نیلو جون.بچه هامون با وجود این همه شیطونی و انرژی دلشون مهربون و ساده است.پسرم دوستاشو میبینه زودتر از اونا سلام میکنه.یه دوست داره همش پسرم بغلش میکنه.بوسش میکنه.فقط خدا کمک کنه بیشتر روی کاراش فکر کنه.تاحالا 2تا دیکته نوشتند و هر دوتارو بدون غلط نوشته.ولی مهم اخلاق و رفتارشه.حالا بهم قول داده کار بد نکنه!!! البته از این قولها زیاد داده!!!

نیلو جون امضات خیلی قشنگه...
خدایا کمکم کن دیرتر برنجم،زودتر ببخشم،کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم...
پروین جان خودتو سرزنش نکن ...فقط به این فکر کن که چقدر پسرت خوشبخته که مادر دلسوزی مثل تو داره برا دارو دادن هیچوقت دیر نیست مهم اینه که الان راهی رو پیدا کنی که به آرامش برسی تا بتونی این آرامشو به گل پسرت منتقل کنی و مطمئنا اونموقع بهتر میتونی تصمیم گیری کنی ...عزیزم پسرت رو با هیچ بچه ی دیگه ای مقایسه نکن میدونم هممون وقتی دل از دستومن در میره وقتی میبینیم بچه های دیگه بدون تذکر کاراشونو خیلی قشنگ و مرتب انجام میدن ناخودآگاه حرصمون میگیره و میگیم آخه چرا؟ چرا بچه ی من و هزار تا چرا و افسوس دیگه ، منم قبلا همش ذهنم درگیر این چیزا میشد اما الان فهمیدم که به قول تو بچه ی من یه بچه ی متفاوته با خصوصیات خاص خودش و هنر من اینه که به جای آرزو کردن که ایکاش اینجوری بود یا اونجوری نبود راه به ثمر نشوندن این بذر متفاوت رو یاد بگیرم خیلی زود جونه میزنن و گلاشون شکوفا میشه شک ندارم که اون روز دیر نیست به شرط اینکه باغبونای خوبی باشیم
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
ممنونم سومیسو جون ...
میفهمم چی میگی عزیزم منم وقتی میبینم معلمش از درسش راضیه همه ی حواسم میره رو رفتارش
من همش تصمیم میگیرم که حساسیتامو کم کنم و یه کم در برابر کاراش خونسرد باشم اما بیشتر وقتا ناموفقم ولی خدائیش بیشترش به خاطر کارای خودشه که میکنه
درمیان مردمی که میدوندبرای زنده بودن،آرام قدم برداربرای زندگی کردن!!
بابا دو ساعت نیستم میام میبینم روضه ابوالفضل گرفتید ها
مظلومن؟؟؟؟
نه توروخدا اینا مظلومنن؟
دلتون میسوزه؟؟
جان من یه لحظه یکی از شیرینکاریهاشونو بیارین تو نظرتون و اون نگاه بدجنسانه و لجوج تو چشما رو یادتون بیاد دیگه هیچ تا دلتون نمیسوزه
والا بخدا!!!

شوخی میکنم نرنجین ها
این ووروجک ها گل هستن و ما درست مثل باغبون باید هم مواظبشون باشیم و هم شاخ و برگ اضافه رو بزنیم و هرس کنیم
هیچ باغبون خوبی نمیگه دلم نمیاد گلم کناه داره هرسش نمیکنم
ما هم باید بدونیم هر قدرم سخت ولی لازمه محکم باشیم و هر چیز زائدی رو با صبر و حوصله و تحمل ایوب وار هرس کنیم انشالا!
همه بلند بگین آمین!
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
سلام به همه مامانهای گل.من دیر به دیر �ست میگذارم اینجا ولی اغلب روزها مطالب تاپیک رو میخونم.دخترم امسال وارد پیش دبستان شده پیش دکتر خوشابی میبرمش و ریتالین مصرف میکنه توی مدرسه غیر انتفاعی ثبت نامش کردم کهبه گفته دکتر تعداد بچه ها کمتره و معلم بیشتر بهش توجه کنه .چند روز اول خوب بود الان 3 روزه که معلمش میگه اترین تا ساعت 11 خیلی ارومه بعدش یه دفعه شلوغ میشه و حسابی کلاس رو به هم میریزه
نمیخواستم به مدرسه بگم بیش فعاله چون توی مهد که گفتم مرتب بهش برچسب میزدن و اعصابم به هم میریخت دکتر گفت اگه تو مدرسه ازش شاکی شدن اعتراف کن به معلمش و نصف ریتالین رو بده معلم ساعت 11 که تاثیر داروش از بین میره بهش بده چون مدرسه 2 تعطیل میشه.امروز به معلمش گفتم و اون هم گفت مخالف دارو هستم سعی میکنم کنترلش کنم اگه نشد بهتون میگم که دارو رو بیارید همسرم میگه اشتباه کردی گفتی این موضوع رو حالا یه هفته دیگه میبینی که رفتار پرسنل مدرسه با بچه تغییر میکنه.خیلی ناراحتم به نظر شما نباید میگفتم؟
نیلو جون
یک عدد پیشنهاد برگ رفته از کتاب به کودکان گفتن از کودکان شنیدن
به دخمترت نگو چرا لباستو انداختی رو زمین؟ مگه لباس جاش رو زمین ؟ تو کی بزرگ میشی؟ کی یاد میگیری کاراتو بکنی؟ تو چرا انقدر شلخته ای همش باید دنبالت راه برم و وسائلتو جمع کنم! ای خدا خسته شدم برو برو تو اطاقت ..و ووووو
یک کلمه:لباس!
یا یک جمله: لباس رو جا لباسی
همین
نه سخنرانی کن نه جمله های امری طولانی بگو
حتی میتونی کاغذ های رنگی خوشگل بگیری از اینا که چسب داره پشتشون و روش با ماژیک رنگی بنویسی لطفا منو از جا لباسی اویزون کن. امضا کنی لباس تو!
و همین کارو برای هر وسیله یا کار دیگه انجام بدی
یادداشتهای مخصوص برای یه دختر مخصوص
ممکنه یک ماه یا بیشتر طول بکشه و لی به مرور یاد میگیره یعنی این کارها براش درونی میشه
مثلا من گاهی به رکسانا میگم:رکسانا مواظب باش مدادا شیطونی نکنن و بخوان رو دیوار خط بکشن!
اینجور مواقع کمتر پیش میاد با مدادا دیوارو رنگی کنه
کلا جمله ها کوتاه و مشخص باشن و موضوعو پیچیده نکن
حوصله کن و بزار مرور زمان مشکل شلختگی رو حل کنه
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
عسل جون
شاید هم بچه خسته میشه
شاید بشه با همراهی معلمش روشی برای رفع خستگیش در پیش بگیرین
مثلا بره آب بخوره یا صورتشو بشوره یا دور کلاس راه بره یا هر وقت خواست بره تو حیاط هوا بخوره یا هر راهی که فکر میکنی به دخترت کمک میکنه و معلم هم میتونه همراهی کنه
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز