2777
2789
عنوان

مامانایی که بچه بیش فعال دارن یا تو اطرافیانشون چنین بچه ای دارن.......

| مشاهده متن کامل بحث + 981158 بازدید | 11748 پست
در مورد بچه من ...استخر و مخصوصا دریا و ماسه بازی و کلاس شطرنج خیلی تاثیر داره...
و مهمتر ازهمه لحن حرف زدن من باهاش:
مثال:
- می خوایم بریم خونه
- تف می کنه
من: ا نکن !!! تف کردن بده
- دوبار تف می کنه ...تو برو خونه ... قهر می کنه

خالا همون مورد
- تف می کنه
من: تو از اینکه ما می خواهیم بریم خونه ناراحتی
- من از اینکه کسی بهم تف کنه ناراحت میشم (خیلی خونسرد و با تن صدای معمولی!)
- اره ناراحتم- خیلی هم ناراحتم ... معذرت می خوام ...یه بازی کوتاه می کنم بعد بریم!
من معمولا موافقت می کنم ...
اگه هم وقت نداشته باشم می گم ..من دیرمه ..فکر می کنی چه کار می تونم بکنم؟؟

تو دوت داری بازی کنی ..خیلی هم دوست داری...من هم دوست دارم به کارم برسم...چه کار کنیم..؟
معوملا میگه بریم خونه ...تو خونه باهام بازی کن ... یا یه راهی بدون دلخوری پیدا می کنه

میزارم یاد بگیره فکر کنه و تصمیم بگیره...مسوولیت حل مشکل اون با خودشه و هیچ کدوم ما برنده نمیشیم...با هم حرف می زنیم ..تا هر دو خوشحال باشیم

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



از مهد اومده عصبانیه:
من: تو ناراحتی!
- نه من عصبانی ام ..چون امروز یه دختر خانم بازی من رو خرای کرد ..همش گفت تو بچه باش..من می خواستم بابا باشم
من: با عصبانیت بهت گفت یا مهربونی؟ (معمولا تو جوابش سووال نمی پرسم)
- گریه می کنه من دیگه با تو حرف نمیزنم!!
من: تو از من نارحت شدی !
- اره
من: فکر کردی من گفتم اون دختر مهربونه؟
- اره
من: نه من فقط پرسیدم...حالا فک کنم اون دختر خیلی با مهربونی حرف نزد
- اره اون بداخلاق بود
به مربی بگو...بگو باهاش حرف بزنه!
و قضیه حل میشه
- می خوام بابا نباشه...فقط من و تو باشیم..بعد تو هم من رو می بری مهد هم من رو میاری!
من: تو دوست داری بیشتر پیش من باشی...
- اره
من: سعی می کنم از حالا بیام دنبالت

در این مورد نظر مدیر مهدش این بود که اگه باز هم این حرف رو تکرار کرد...اقتضای سنشه و رقابت با پدرشه! و کاملا طبیعی...
گفت خودت رو به نشنیدن بزن...
تا این دوره رو رد کنه...

و این راه کار خیلی خووووب جواب داد..
داریم از پارک بیرون می ریم
- خوراکی بخر
- تو گرسنه ای ؟
- سکوت...
- غذای خوشمزه می خوای!
-سکوت...
-من : غذای این جا رو؟
- نه بریم سوار موتور بشیم!
من: دوست داری بیشتر تو پارک باشی؟
- اره- باهام یه کم بازی کن ..بعد بریم
بوسم می کنه و راه می افته...
بدون بحث بعد از دو سه دقیقه میریم خونه!

همون شرایط:
من: غذای اینجا خوب نیست (نصیحت ممنوع!!)
- خوبههههههههههههه
نوشابه می خوام!
نوشابه می خوره ...بریم سرسره بازی
سرسره بازی می کنه ..
بریم تاب بازی..
اونوقت تصمیم میگیره بریم خونه...هم من عصبی میشم هم اون!

سومیسو جون خداروشکر که گل پسرت دیگه به ریتالین نیازی نداره انشااله باشروع سال جدید از ریتالبن بی نیاز میشه
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
نتزی پسر منم خیلی زود باغریبه ها دوست میشه یه ذرا که از کسی محبت ببینه میره بغلش بوسش میکنه .خیلی راحت دست غریبه هارو میگیره باهاون دوست میشه و میره خونشون
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
نتزی پسر منم خیلی زود باغریبه ها دوست میشه یه ذرا که از کسی محبت ببینه میره بغلش بوسش میکنه .خیلی راحت دست غریبه هارو میگیره باهاون دوست میشه و میره خونشون
خدایا! هرچند توتکراری ترین حضور زندگی منی، امامن به آغوشت ازآن سوی فاصله ها خو گرفته ام، تنهایم مگذار
سومیسو جون
پسرت هزار ماشالا خوب به فکر آینده اشه
موفق باشه:))))))))))))))))))))))))))
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
مامان حسن عزیز
کاش دختر منم کمی خاک بازی میکرد
بچه که بودم همه روز هم خاک بازی میکردم خسته نمیشدم
خیلی خلیی آرامش بخشه
ولی دختر من زیاد دوست نداره
البته امسال امتحان نکردیم
سال قبل با این گلهای اماده بازی میکردیم(در واقع بازی میکردم!) دوست نداشت
آخرش هم گل رو پرت کرد تو ظرف آب که همش پاشید به سقف آشپزخونه و هنوزم لکه های گل رو سقفه:)))))))))))))))
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
نازی جونم
دیدی گفتم رکسانا زود از یه چیز خسته میشه؟
پریروز هم رفتیم پارک و این بار دیگه حوصله کاردستی نداشت عوضش بیشتر راه رفت و حرف زد و کتاب خوندیم
دفعه دیگه احتمالا باید وسائل ورزشی ببرم!!!
خانم میفرمودن بریم ورزش کنیم بریم بدوئیم!!!!!!!!!

چشم !
تو گرمای 43 درجه ای ساعت 3 بعد از ظهر تابستون
چشم:)))))))))))
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
آبرنگ عزیز
خیلی خوشحال شدم که دید خودت و همسرت به پسر بسیار با حالتون:)) عوض شده
نوع حرف زدنت با پسرت منو یاد کتاب به کودکان گفتن از کودکان شنیدن میندازه

این کتاب به قدری در روابط من و دخترم موثر بوده که خدا میدونه
هر دوستی که این کتاب رو نخونده حتما حتما بخونه وامتحان کنه که چقدر در روابط مادر و پدر و بچه اثر مثبت داره
ما هم مثل شما حرف مزنیم
البته نه همیشه 80 درصد اوقات:))
برای همین دختر منم با توجه به سنش خیلی خوب میتونه احساسات و افکارشو بیان کنه و همیشه هم همه چیزو برام تعریف میکنه
در نتیجه من از اسم بابا ومامان دوستش عرفان،تا احساسش نسبت به خاله شهرزاد تا رنگ ماشین برساووش رو میدونم:)))))))))))))))))))))))
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
ضمنا یه غر هم بزنم
دیشب خانم دختر با تفنگ آب پاشش چنان از سر شوخی و محبت کوبید رو استخون ابروی بابای طفل معصوم که تفنگ شکست و ابروی بابا قد یه گردو ورم کرد و کبود شد و خودش تا چند دقیقه اصلا نمیتونست حرف بزنه از درد:/

علت هم این بود که قبلش سر یه موضوعی بین بزرگترا شوخی بود و من میخواستم همسرمو خیس کنم
دخترم شروع کرد به آب پاشیدن به باباش و جاریم هم بهش گفت رکسانا خوب میکنی آفرین اصلا بزنش!!!!!!!!!!
دختر ما هم حرف گوش کن
چنان زد که فقط خدا رحم کرد کور نشد بابای بیچاره

اینو گفتم که بگم بچه های هیجانی ر و نباید تحریک کرد چون عواقب بدی داره متاسفانه...
شیخی به زنی فاحشه گفتا :مستی!
هرلحظه به دام یک کسی پا بستی
گفتا شیخا! هرآنچه گویی ،هستم
اما تو؟چنان که می نمائی ،هستی؟
راستی بهاره جون ...پسرمنم از گل های سفال بدش می اومد...البته الان چون مربی سفال دارن..دوست داره.
پارسال براش ماسه بهداشتی خریدم...
من از یه فروشگاه اینترنتی خریدم ایرانی ه و قیمتش هم مناسب بود...
اما خارجی هم هست که خیلی گرونه!!!!
خانه کودک فراز خارجیش رو همیشه داشت..نمی دونم الان داشته باشه یا نه...

اگرچه من از ایرانیش خیلی راضی بودم..زنگ زدم آوردن در خونه ..با یه سری سطل و وسایل شن بازی و سفره ماسه بازی و دوبسته بزرگ ماسه ...پارسال حدود 30 تومن شد
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز