مینیمالیست شدن یعنی چی؟

میتونی با پست برا شهرستانها هم ارسال کنین

پول پست رو هم از خود خریدار میگیری

سلام دوستای عزیز؛ 

بعد از تمیزکاری شنبه. یه مقدار خروجی داشتم اعم از؛ ظرف سمنو، چندتا بند و کمربند لباس، یه لنگه جوراب که اون یکی لنگه ش مدتهاس گم شده، چندتا کارت ویزیت و رسید. 

یکی از شال هام یه مقدار بور شده به خودم فرصت دادم تا آخر خرداد بره خروجی. جایگزینم نمیکنم . 

خروجی 

تو یخچال یه مقدار ماکارونی بود خورده نشد گرم کردم شد سه تا ظرف یه بار مصرف .دادیم کارگران ساختمانی

یه شیشه خیار شور پسر دبستانیم درست کرده بود برا علومش .طعمش رو ما دوست نداشتیم گذاشتم برا زباله گردها

متاسفانه یه کاسه آش همسایه مون داده بود یه مقداریش اسراف شد

یه کم عدس پلو هم اسراف شد

یه مقدار نون بستنی داریم میبرم خونه مامانم .مامانم دوست داره خالی خالی میخوره به یاد بچگیهاش  

ظرف مامانم و مادر شوهرمم گذاشتم امروز و فردا ببرم براشون

سلام.منم دیروز بالاخره انبار رو ریختم بیرون حسابی با همسرم مرتب کردیم یک گونی پر خرت وپرت اضافه بود گذاشتم بازیافتی دیگه یه چندتا چیزم بود همسرم میبره محل کارش .فقط یه مقدارش وسایل آبجیم هست شهر جدا هستن انشاا...هر وقت اومدن باید تکلیف وسایلشونو روشن کنم  قیمتی هم هست نمیتونم ردش کنم بره  

تو این فاصله رفتم کمد لباسارو بازبینی کردم. 

خروجی؛ 

یک جفت جوراب پارازین، یه کلاه بافتنی، یه سجاده که میذارم برای کسی. 

لباس زیر، گان، کفی کفش، یه روبالشی کهنه، میره خروجی. 

یه لیف عروسکی نو که میدم به خواهرزاده م. 

یه سایه چشم نو هم دارم که میبرم اگه خواهرم یا دخترش خواستن بردارن اگه نه بره خروجی. 

یه شال نخی کهنه که گذاشته بودم برای تمیز کردن ماشین نمیدونم چرا یادم رفته بود ته کمد بودش. 

یه تیکه پارچه نخی بدم خواهرم زحمتشو بکشه برام شلوار بدوزه. 

✔️اینا وسیله هایی بودن که از اسفند به خودم فرصت داده بودم تا تکلیفشون روشن بشه. امروز تو دفتر یادداشتم دیدم، رفتم سراغشون. 

طبق تجربه ای که دارم این را میگویم

اگر چیزی برایتان شادی اور نیست ان را دور بیندازید

نگویید شاید به ان احتیاج پیدا کنم

اگر واقعا مورد نیاز هست با اعتماد بنفس نگهش دارید اما اگر اینطور نیست مطمئن باشید برایش جایگزین پیدا میکنید و از نبودش مشکلی بوجود نمی اید

.

مرتب کردن به معنای تعیین آنچه باید نگه داریم و آنچه باید دور بیندازیم نیست،

بلکه فرصتی ارزشمند برای یادگیری است که به شما فرصت بازبینی و تنظیم رابطه تان با دارایی هایتان و ایجاد سبک زندگی شادی اور را میدهد.

و یادتان باشد عبارت "ممکنه بکارم بیاد" یه تابو بیش نیست.

بریده ای از کتابی که دارم میخونمه. جالب بود خواستم با دوستان اشتراک بذارم

خیلی ممنونم ازتون 💕

لذت بردم. 

#چالش-هفته-ششم. 22اردیبهشت.

سه تا کمربند

یک کش مو

بند کیف ارایشی

پاکن طرح کیتی

گیره روسری

چندتا کارت و کاغذ

پنج تا لیزر خراب

سه بسته قرص انواع مسکن دادم همسایه

و یک جا مایعی و اسکاج که صاحب خونه برای حیاط میخواست.

#چالش-هفته-هفتم...شنبه29 اردیبهشت

ظرف درب دار کوچیک که شکست.

چنگال و دسته ظرف غذای پسرم ... ظرف هم هیچ وقت استفاده نشد و الان برای پیک نیک استفاده اش میکنم.

دوتا توت فرنگی مصنوعی و یه توپ کوچیک از پسرم کش رفتم 😄

کیف لوازم آرایشی همراهم از داخل دوپوست شده بود که استر داخلشو کندم و همچنان میشه استفاده کرد

یه مداد چشم که بهش حساسیت نشون میدادم

محتویات تراش آرایشی و برق انداختنش

مدادتراش رو هم خروج دادم دیگه

درب شمع وارمر که خود شمع روهم گذاشتم استفاده کنیم

یه جوهر خودکار که بدنه اش شکسته بود و به امید بدنه جدید نگه داشتم و الانم کاملا خشک شده بود 😐

یه عالم قاشق و چنگال یکبار مصرف که مهمانهام با خودشون اورده بودن و استفاده نشدن... دادم همسایه برای مراسم استفاده کردن

#چالش-هفته-هشتم. شنبه پنج خرداد

دفتر واژگان که تمام شده بود

برگه های سیاه شده دفتر املا و انشا رو کندم. یکیش میشه دفتر واژگان برای سال آینده و یکی دیگه دفتر مشق سال آینده

برگه های استفاده شده دفتر نقاشی رو کندم. ان شالله برای سال تحصیلی جدید از بقیه اش استفاده میکنه

پنج تکه از بدلیجات دوران جاهلیتم 😁

هفت کتاب درسی پسرم

مهمانم مقداری سیر ترشی و خرما و ارده و حلواشکری اورد ... که باعث شد پنج تا از بطری های شیشه ای رب رو خارج کنم... سیرترشی پر کردم  دادم به همسایه ها... یه سطل خرما و ارده بزرگ هم دادم همسایه .. حلوا شکری هم قسمت بندی کردم و دادم همسایه ها که سه ظرف پلاستیکی هم خارج شد باهاشون... مابقی رو خودمون میخوریم 😊 و اولین فرصت که تمام شد اعلام میکنم که ظرفهاشون رو چه کردم 😁...چون باید خارج بشن

#چالش-هفته-نهم. شنبه 12خرداد

تمام پی دی اف کتابهای درسی پسرم از گوشی حذف شدند.

کلربوک پسرم کاملا خالی شد و همه کاغذها جمع میشن که یکجا بدیم بازیافت.

شکسته شدن سه بشقاب ملامین و خروج اجباری

تمام پی دی اف های نمونه سوالات و پرسش و پاسخ ها حذف از گوشی.

برنامه هفتگی مدرسه که تازه دیدمش 😄

کیف مدرسه پسرم که از کلاس اول تا چهارم استفاده کرد و همچنان نو هست و جا مدادی بخشیده خواهند شد.

خودکار تمام شده

یک دفتر تبلیغاتی داشتیم که پسرم استفاده نکرد. خودم برداشتم برای استفاده روزمره و شکرگزاری نوشتن...چقدر حس خوبی بهم داد که دارم ازش استفاده میکنم و تا پایان تابستون حتما خروجی میشه

#چالش-هفته-دهم. شنبه 19خرداد

پانزده تا از این ورق های پوشه ای و دوتا مارک لباس و یک گیره که دندونه هاش شکسته برای این هفته فعلا 😄

کمی شلوغ بودم و مهمان داشتم... ولی حواسم به چالش هفتگیم و خروجی ها بود

حواسم به اینجا هم بود 😁

ورودی های اردیبهشت

دوتا قالب کوچیک نخودچی

یه تکپوش برای پسرم و مقداری خوراکی که سوغاتی هست.

بازم سوغاتی از یزد که خداروشکر همه خوراکی هستند.

هدیه برای معلم پسرم .درواقع چند روز بعد از خریدن از خونمون خارج شد و یک تکه جلد خوشگل هم خارج شد.

باطری ساعت مچی ام که تعویض شد.

اسپری سرویس که خروج و ورودش برابر بود.

خوشبوکننده حمام

دوازده قاشق کوچک

جامایع دیواری

دوتا کلیپس در دو سایز

امروز دوتا ساک که تو کمد داشتیم و قبلا همه پر بود،و الان نصفه شایدم کمتر، خالی شد و محتویاتش رفت تو چمدون که اونم نصفه شده بود. 

خیلی جا باز تر شد😇

خروجی یه روکش کهنه بالش، ورودی براش نداشتم چون روکشو تو چمدون داشتم براش استفاده کردم.