مینیمالیست شدن یعنی چی؟

مامانم چند سال پیش یه ساک آوردن پر از لباسهای بچگی م. اولش ذوق کردم و نشستم کلی نگاه کردم و تصمیم گرفتم بیارمشون خونه م. بعد فکر کردم چیکار میخوام بکنم؟ نگهشون دارم؟ که چی بشه؟ لباسهای ۲۵ سال پیش به چه دردم میخوره؟ لباسهایی که اصلا یادم نمیاد کی و کجا پوشیدم چی بهم اضافه میکنن؟

از مامان گرفتمشون. ولی سر راه گذاشتم کنار یه سطل زباله تا کسی اگر خواست برشون داره.

ولی هنوز عذاب وجدان دارم گاهی که مامانم به خاطر من اون همه سال اونا رو نگه داشت.

لطفا بار اضافی رو دوش بچه تون نذارین. چند تا تیکه محدود نگه دارین و بقیه رو بدین به نیازمند. بذارین روز یه بچه دیگه ساخته بشه با اونها.

چند سال دیگه باید نگهشون دارین تا آخرش بچه تون مثل من بذارتشون سر کوچه؟😆

دقیقا باهاتون موافقم

منم یکی از عادتهای بدی که داشتم همین برداشتن وسایل زیاد تو سفر بوده،الان نزدیک یک ساله دارم رو خودم کار میکنم و واقعا راضیم،همسرم از من راضی تر😅

عزییییزم 😊

منم مادرم یه پتو نوزادیمو نگه داشت واسم که برای زیرانداز بچه ها نگه داشته بودمو استفاده میکردم 

دیگه کوچولوم که بزرگتر شد منم دل کندم و همراه لباسهای پسرم دادم رفت 

حالا خوبه مامانتون اجازه میده تمیز کنی و کنارش پاکسازی کنی

مامان من که هروقت میرم کمکش تمیز کنم مخصوصا برای خونه تکونی عید میگه نهههههه تو نیا.کارگر میگیرم 😑😑

بعد به داداشام میگه حداقل کارگر وسایلامو دور نمیریزه !!!

گاهی به مامانم میگم با وسایلی که شما تو خونه و زیر زمین دارید همزمان چند تا خونواده اداره میشه کرد باهاش،میگه لازم میشه 

خودم بهش میگم،مامان جان لازم شد خودم برات میگیرم

میگه من رو به بچه م نمیزنم!🤦‍♀️

وای مثل خونه مامان من😪یه سری واسش پاک سازی کردم یه گونی بزرگ شد ولی با این چیزا پاکسازی نمیشه باید نیسان بیارم بار بزنن ببرن🫠درصورتی که قبل از اینکه بیان خونه جدیدشون یه نیسان وسایل بلا استفاده پاکسازی شده 

از یه طرفم تمام داداشام و خاله هام. و بچه های خالم عروس نوه اینا در سال چندبار میان خونشون همه هم دسته جمعی میان و وسایل باید زیاد داشته باشن 

واقعا .متاسفم برای خودم،خودمم میبخشم و جبران میکنم

ممنون که در کنارمی💗

عزیزم😍من یه دوره ای حالم خیلیییی بد بود. افسردگی داشتم. الان خوبم خدا روشکر. بیشتر با خودم مشکل داشتم تا دیگران یا بچه و شوهرم.

امیدوارم هیچ کسی اون حس رو تجربه نکنه. آره باید خودمونو ببخشیم که بدرفتاری کردیم در وهله اول با خودمون  و بعد با دیگران. اینم پاکسازی کینه و غم های درونیه😁

نه نمیذاره. هر از گاهی چی بشه یه ذره اجازه بده. اونم مگه تو مود پاکسازی باشه یه تیکه کوچولو بذاره پاکسازی کنم😆 دقیقا بهم اعتماد نداره. میترسه وسایلشو بذارم سر کوچه. هر دفعه مثلا میگم مامان فلان وسیله.... هنوز جمله م تموم نشده میگه نهههه نمیذارم دست بهش بزنی😇 منم دیگه کاری ندارم. کمتر گیر میدم. ولی واقعا اذیتم تو خونه شون

فقط کشوی دراور ما همیشه پر از وسیله و بهم ریختست یا برای شمام اینطوریه😪 هرچی میخام تمیز کنم میبینم همرو لازم داریم جای دیگم ندارم بزارم پر از دوک نخ و بسته های دکمه و کرم  سشوار و لوازم دیگه نمیدونم یادم نیست خیلی چیزا تو دراوره 

وای خدا. کلا مامانامون تو یه دنیای دیگه ان😄

دقیقا منم خوددرگیری پیدا میکنم یکم طول میکشه به خودم بیام.همین که آگاهیم خیلی عالیه

اتفاقا تاپیکاتونو نگاه کردم. به نظرم بیشتر با روحیات خودتون مشکل دارین تا بچه. یه کمی نظم بیشتر هم بدین و چند تا قانون تو خونه برای پسرتون بذارین (مثلا برای ساعت خواب) و در کنارش افزایش روحیه. انشالا که زودی حل میشه

خونه مامانا پاکسازی بشو نیس😆

میشه از هم تفکیکشون کرد؟ یه مقداریشو بذارین یه جای دیگه مثلا؟ اگر نه همه چیزای مربوط به هم رو تو یه جعبه یا سبد بذارین که قاطی نشن