سلام من امروز یخورده خونه رو مرتب کردم و تغییر دکور دادیم.
کنسول رو گذاشتیم برای فروش فعلا فروش نرفته
من وسایل داخلش رو گذاشتم روی کانتر.فقط سرویس پذیرایی و یه دست دسر خوری دارم به درد بخور بودن
بقیه کاربردی نداشت.ظرفای گل سرخی که خودم دوسشون دارم ولی شوهرم توشون غذا نمیخوره😐گذاشتم توی کارتن✅️
یه دست بستنی خوری و یه دست پیاله چینی.✅️
همه ش شد یه کارتن
یه سطل یخ از جنس بلور یا کریستال نمیدونم دقیقا ✅️
یه سری جا شمعیم دارم ازشون عکس گرفتم بفروشم✅️
از تو کابینتهم یه شیشه بلند بود خواستم ببرم انباری یهو خورد ب کابینت و شکست،✅️ یه ظرف شیشه ای بود ضخامتش مثل تنگ بود اونم قبلنا شکسته بود ولی دلم نمیومد بذارم خروجی امروز دل کندم.✅️
یه سبد حصیری برای تخم مرغ بود ک فرمش جالب نبود گداشتم خروجی.✅️
دوتا سطل پلاستیکی نو✅
دوتا سینی شیشه ای نو که کاربردی نداشتن برام✅️
دیگه اونا ک ب درد نمیخورد گذاشتیم کنار سطل زباله
بقیه رو گذاشتیم تو انبار تا فعلا دور از دید باشن.
امروز دوباره کتاب ماری کاندو رو خوندم.انگار بار اول بود میخونم😶
نمیدونم چرا ولی کلا هیچ تمرکزی ندارم حواسم اصلا جمع نیس
نوشته بود نظم دادن به وسایل باید بر اساس طبقه بندی باشه
یعنی ی بار لباسها یه بار کتاب ها و...
بعدنوشته بود اگر ب یکباره اینکارو انجام ندین تمام عمر باید مرتب کنین. اگر به یکباره مرتب کنین و نتیجه ی عالیش رو ببینین پر از حس خوب میشین،در حالی ک اگر ذره ذره انجام بدین حس خوبی نداره.
این قضیه دقیقا حال الان منه🤕
فک کنم صد بار ریختم و دوباره چیدم باز از تو وسایل اشپزخونه چیزمیزای اضافی درمیاد.شوهرم میگه هر روز ک از سرکار میام خونه جلوی در پر از وسیله ست.کلافه شدم.
امروز فقط ب یه کابینت رسیدگی کردم بقیه کابنتا هنوز پر از وسیله ان😵💫😵💫
باز فردا میرم سراغ کابینتایی ک امروز مرتب نتونستم مرتب کنم.مطمئنم خروجی دارم،یعنی الان تو ذهنم هست میدونم چیارو دیگه نیاز ندارم
کاش یکی مثل ماری کاندو بود میومد کمکمون میکرد🚶♀️🚶♀️🚶♀️