لطفا فقط اونایی که حس می کنن یا دیگران بهشون میگن سیاست رفتاری خوبی دارن جواب بدن

نمیشه که دروغ بگم آخه! اون وقت من چه فرقی با اون دارم؟!

نمی تونم

قبول نمی کنه شوهرم

میگه مامانمه زحمتمو کشیده باید بهش احترام بذاریم خوبه منم به خونواده تو بی احترامی کنم؟

میگه می دونم مامانم اخلاقش خیلی بده مامان خودمه ولی از تو انتظار دارم عالی باشی بهش زنگ بزنی تحمل کنی

خب منم نمی تونم توان ندارم تحمل کنم اذیت میشم یکی همش رو روحم خط بکشه

همسرم خوبه خیلی ام خوبه مخصوصا از وقتی صداشو شنید و فهمید راست می گفتم خیلی خیلی بهتر شده. همیشه هم میگه حق با توه ولی من انتظار دارم بهش خیلی احترام بذاری

منم خداییش بی احترامی نمی کنم ولی نمی تونم تو روشون بخندم

یه بار داشت جلو شوهرم با گوشه و کنایه بهم درشت درشت بار می کرد و دلم شکست اما چون بزرگ تره نمی تونستم جواب بدم خیلی هم در لحظه نمی تونم حاضر جواب باشم متاسفانه

ناراحت شدم رفتم تو گوشیم سرمو انداختم پایین دیگه باهاش صحبت نکردم تا برگردیم

برگشتیم باهام همسرم کلی دعوا کرد که چرا بی احترامی کردی اخم کردی گوشی بازی کردی و اینا 

گفتم مثل بقیه دخترا جوابشونو می دادم دوست داشتی؟ تحمل منم حدی داره

گفت من از تو انتظار بیشتری دارم چون شخصیتت فرق داره انتظار دارم بازم خوش برخورد باشی حق داری ناراحت بشی ولی نباید اینجوری بروز بدی!!!!!!!

نه اتفاقا می دونم پشت سر باهاش خودش دعوا می کنه که چرا ناراحتش کردین ولی واقعا اون زمان و اونجا و جلو من چیزی نمیگه مثل خیلی مردا که همش تو جمع از زنشون دفاع می کنن نیست

وقتی نیستم طرف منه وقتی هستم نه

یه جا زندگی نمی کنیم خداروشکر ولی هفته ای یک بار باید بریم

آخه تا چیزی میشه همش میگه زحمتتون رو کشیدم پیر شدم پاتون و...

پدرشون فوت کرده واقعا هم دلم می سوزه واقعا زحمتشونو کشیده ولی خب واقعا سخته تحمل توهین هم برام

خیلی سعی می کنم احترام بذارم هیچ وقت توهین نکردم بهش یا بلند صحبت کنم یا به خودش بگم بدی ولی تحمل رفتاراش خیلی سخته

آرامش روانی رو حتی شده سه چهار ساعت میگیره

منم تو اقدامم استرس برام بده مشکل دارم واسه بارداری نمی خوام تحمل کنم تو این وضع

چیکار کنم که احترامم رو حفظ کنه مامانش؟

یعنی راهی نیست که بدون دعوا و کشمکش یا قطع رابطه بشه متقاعدش کرد که رفتارش رو درست کنه؟

خدا کنه باردار بشم اون وقت بهونه دارم میگم نمیام خونه شون استرس برام بده بازم مثل سه دفعه قبل میشم اون موقع دیگه قابل قبوله برای همسرمم

وای اونجوری فاتحه زندگیمیو باید بخونم

همینجوریش مدام جلو من و جاریم واسه پسراش تعریف می کنه فلانی زن دوم گرفت و ...

یه بار بهم توهین کرد جوابشو دادم گفتم مگه من بهتون بی احترامی کردم!؟ گفت حواست به زندگیت باشه من مادر شوهرم الان دیگه تو خونواده شوهر اومدی مثلا تهدیدم کرد!

گفتم مثلا می خواد چی بشه!؟

هیچی نگفت ولی بعدش یه دعوا اساسی راه انداخت بیا و ببین

اصلا پیشش نشون نمیدم رابطه مون خوبه پیشش همش میگم اخلاق همسرم بده و تنده و ...

فهمیده بود رفتیم خونه پدریم عصبی شده بود!

حالا بیام بگم نازمو بکشه جلوش!😥