میفهممت اصلا برات مهم نباشه عزیزم
من خواهرام خیلی خوبن تا حالا ازشون کوچکترین ناراحتی ندیدم
خیلی هم دوستشون دارم پاک پاکن
مادرم پسر دوسته
واسه پسراش خیلی کارها کرده
کلا برادرام خیلی خیلی حسودن
منم بچم متولد شد
مادرم تو یه جعبه چندتا پیراهن بچه گونه واسم هدیه آورد
دیگه کلا ما روی پای خودمون ایستادیم
من خودم مجردی کار میکردم
شوهرم پول کار نداشت کلا هیچی نداشت قیافه و قد هم نداره😅😅😅
من ازش خیلی سرترم
خواستگار تو فامیلمون داشتم خوب این تو دلم رفت
باورت میشه خرج عروسی آرایشگاه رهن خونه همه از من بود
از همون دبیرستان اهل پس انداز و کاربودم
درواقع زن گرفتم شوهرنکردم🤣🤣🤣
ازدواج کردیم کار تو شرکت که مادرش دسیسه بیکارش کرد
خودم براش جور کرده بودم
البته سراین موضوع با اینحالیکه دوستش دارم
ولی جیگرشو خون کردم
هنوز هرموقع دلم بخوادغر مادرشو به جونش میزنم.
دیگه چه میشه کرد
باید مادرشو میشناخت که خنگه
البته مشکلاتی هم باهم داشتیم