2777
2789
عنوان

دعوای لفظی با جاری

388 بازدید | 27 پست

سلام خانوما 

بیایین قبل از اینکه من رو قضاوت کنید متن رو کامل بخونید،ببینید من یه جاری دارم همسن هستیم و نزدیک به ۳۵ سال سن داریم،جفتمون ده ساله که جاری هستیم،من دوتا بچه به فاصله ۷ سال دارم که خوب مشخصا کسی نمیخاد فاصله سنی بچهاش انقدر زیاد باشه ،معلومه دختر دومی من ناخواسته بود.

من کلا اوایل ازدواج از اون بی زبونهای خجالتی بودم بعد دیگه یادگرفتم کسی حرفی زد جواب بدم ولی البته خیلی مراعات میکنم که تا جایی که ممکنه وارد بحث نشم،جواب ندم و بی احترامی به کسی نکنم،یعنی کلا از تیکه انداختن دوری میکنم،خصوصا با این جاریم که بچه نداره اصلا اصلا اگر حرفی بزنه جوابشو نمیدم چون دهنش باز بشه دیگه بسته نمیشه،سربچه اول اومد تو بیمارستان ملاقاتی جای تبریک و احوالپرسی گفت وای اینکه شبیه بابابزرگشه انگار اونو دنیا اوردی من جای تو بودم تو بارداریم من پا تو خونه اینا نمیذاشتم،سر دومی به شوهرم گفتم کسی بیمارستان نیاد که اینم خانم پیشنوک باز اومد و گفت آره اولی که خیلی زشت بود حالا دومی قشنگه...من هیچی نگفتم گذشت تا سه روز پیش تو عید دیدنی مادر شوهرم که بین ما نشسته بود بهش گفت چرا نمیذاری بچه گیرت نمیاد اونم گفت بچه فقط از دور قشنگه مافقط دوست داریم نگاش کنیم،راستش رو بخوایید منم بدم اومد ،خسته شده بودم و اینجور برداشت کردم که اگر بچه از دور قشنگه لابد از نزدیک زشته و حمالی داره اما شعورمون نرسیده که گذاشتیم گیرمون اومده،منم گفتم آره بعد ۳۵ سالگی دیگه خیلی سخت میشه،اونم حرفو گرفت گفت آره ینی میگی من باردار نمیشم این چیه میگی گفتمش نگفتم باردار نمیشی گفتم سخته...گذشت چند دقیقه بعد عمه شوهرمم که بود به من گفت حالا خوبه دختر بزرگت از آب و گل دراومده گفتم شکر خدا آره دوباره جاری ام گفتش که تو که گفتی سختته پس چرا گذاشتی گیرت بیاد (خیلی آتیشی شده بود)

منم گفتم نگاه کن فلانی بچه دوم من ناخواسته بوده و من دیر متوجه شده بودم و ریسک زایمان زودرس داشتم ۱۱ روز بیمارستان بستری بودم و ۳ ماه استراحت مطلق ولی حالا تو که بچه نمی خوایی وفقط از دور برات قشنگه چرا ناراحت میشی؟

خلاصه ما اینو گفتیم جاریمون مثل اسفند رو آتیش شد ...حالش تا آخر مراسم بددددد و اقلا سه بارم رفت دسشویی😐

اینم بگم که تو جمع که گفتم دومی ناخواسته بوده چون همه اطلاع داشتن

شبش زنگ زدن برا فرداش مارو دعوت کردند

ما هم دیشب دعوتیشون رو پس دادیم،دیگه هم بهم تیکه ننداخت،دیگه هم لبخندهای تمسخر آمیز به اندامم که بخاطر بارداری چاق شده بودم ننداخت فقط پشت چشم نازک میکرد...

 

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

خیلی عجیبید 

هم ایشون که اومدن ملاقات همچین حرفهایی زدن

هم شما که وقتی ایشون مودبانه جواب مادرشوهر رو دادن خودتو انداختی وسط

ادم توی خانواده ای نیفته که تعداد توالت رفتن رو بشمارن

روش حساس نباشید شما دو روش زندگی کاملا متفاوت دارید

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

بیشتر ببینید

سر بچه اولتون خواسته یه شوخی کنه ولی بی شعور بازی در آورده.

اما توی دعوای دوم مقصر شما بودین که بیخودی به خودت گرفتی. اون به مادرشوهرت جواب خوبی داده ، چی هی فرت و فرت از آدم میپرسن چرا بچه نمیارین! 

اصلا چیکار به شما داشت؟

 💫 Que sera, sera 💫... هر سختی که توی زندگیت داری فقط ادامه بده، شب شاید تاریک و سرد باشه اما همیشه یه امیدی هست.🧚‍♀️

خیلی عجیبید هم ایشون که اومدن ملاقات همچین حرفهایی زدنهم شما که وقتی ایشون مودبانه جواب مادرشوهر رو ...

خوب اونم منظورش من بودم،ینی این براتون نوه میاره حمالیشم میکنه ماهم نگاه میکنیم

خوب اونم منظورش من بودم،ینی این براتون نوه میاره حمالیشم میکنه ماهم نگاه میکنیم

نه 

ایشون منظورش کلا مسئولیت بچه داشتنه 

منم بچه ندارم

میگم بچه از دور قشنگه 

و متلک هم نیست واقعیته

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

بیشتر ببینید
سر بچه اولتون خواسته یه شوخی کنه ولی بی شعور بازی در آورده.اما توی دعوای دوم مقصر شما بودین که بیخود ...

خوب اگر بچه نمیخوایید چرا نمیگید بچه نمیخواییم راحت،چرا یه حرفی میزنید که اونی که بچه داره ناراحت بشه،بگید نمی خواییم بچه و تمام

خوب اونم منظورش من بودم،ینی این براتون نوه میاره حمالیشم میکنه ماهم نگاه میکنیم

😐

تا حالا به این فکر نکردی شاید بچه‌دار نمیشه و برای اینکه روش ایراد نذارن و چرتی نگن مجبوره اینو بگه. چرا به خودت میگیری؟؟؟

اون حوصله بچه‌داری نداره اما منظور این نیست که بقیه که بچه دارن حمالی میکنن!

 💫 Que sera, sera 💫... هر سختی که توی زندگیت داری فقط ادامه بده، شب شاید تاریک و سرد باشه اما همیشه یه امیدی هست.🧚‍♀️

خوب اگر بچه نمیخوایید چرا نمیگید بچه نمیخواییم راحت،چرا یه حرفی میزنید که اونی که بچه داره ناراحت بش ...

خب هزار بار میگی بچه نمیخوام اما باز میپرسن چرا؟

اینم گفته بچه از دور قشنگه من حوصله مسئولیت و بچه‌داری ندارم


 💫 Que sera, sera 💫... هر سختی که توی زندگیت داری فقط ادامه بده، شب شاید تاریک و سرد باشه اما همیشه یه امیدی هست.🧚‍♀️

نه ایشون منظورش کلا مسئولیت بچه داشتنه منم بچه ندارممیگم بچه از دور قشنگه و متلک هم نیست واقعیته

ببین یه چیزایی هست فقط ما زنها میفهمیم 

خیلی ریز و زیر پوستی هستن مثل تمسخر کردن،محل نذاشتن،کنایه ها...

آره واقعا شایدم من از کارها و حرفهایی قبلیش خیلی خسته شده بودم 

ببین یه چیزایی هست فقط ما زنها میفهمیم خیلی ریز و زیر پوستی هستن مثل تمسخر کردن،محل نذاشتن،کنایه ها. ...

منم خانومم

مخاطب حرف ایشون شما نیستی

مطمئنی افسردگی و خستگی نداری؟

همسرت کمک میکنه ؟

بچه دوم ات چند وقتشه؟

حالت امروز بده؟ اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائل ناخوشایند برخورد میکنم و یهو میبینم ای بابا درد من چقدر کوچیکه 

بیشتر ببینید
ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

فلش و otg

f13460 | 6 ثانیه پیش

قدم خوبه

atana_zeba | 17 ثانیه پیش
2791
2779
2792