من ۱۱روزه خونه مادرم هستم وامروز گفتن میخوان برن سفر اما نگران من هستن ومیخواستن ببینن من چی میگم که گفتم برید من دیگه باید برم خونمون و خودم یادبگیرم اما یکم ناراحت شدم
هنوز خودم کامل خوب نشدم و تهش میترسم
نمیدونم آیا الان میتونم خودم تنها از بچم مراقبت کنم یانه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
جدی؟بچه اولتم همینطور؟من واقعا بلد نبودم و درد هم داشتم نمیتونستم کاری کنم
کلا یه بچه دارم سزارین بودم از راه بیمارستانم اومدم خونه خودم دیدم یا ابالفضل نزدیک۲۰تا آدم نشستن شوهر نفهم بیشعور من ایل تبارشو بدون هماهنگی با من ناهار دعوت کرده بود فقط ببین من با یه شکم پاره اون لحظه چه حالی داشتم