بچه ها همسایه مو خاله شوهرم هست ک تو خونه پدریش زندگی میکنه عقده
بعد یه داداش داره این یه شهر دیگ است عیدا میاد اینجا
یه دختر یه پسر.داره
پسره با پسر جاریم ۱۲سالشونع هر شب میان اینجا این خوبه
منو شوهرم رو از اتاق بیرون کردن رو تخت میخواین ما بچه نداریم
تا نصف شب بیدارن
نصف شب که من خسته کوفته ام میگه گشنمه
خیلی هم بی ادبه توهین میکنه
باهاش دعوا کردم بیرونش کردم از در میره از پنجره میاد
خیلی اذیتم شوهرمم هیچی نمیگه دیشب باهاش قهر کردم الان بخاطر اینا دو روزه فقط ۴ ساعت خوابیدم بقدری عصبی ام امروز دستش رو گرفتم از خونه پرتش کردم بیرون باز دیدم از در پشتی اومده 🫠
چیکار کنم خیلی خسته ام عادت به مزاحم ندارم ۴شبه کارشون اینه تا ۱۶ام هم اینجان